آیا بعد از ازدواج متوجه شدهاید همسرتان افسردگی دارد؟ یا بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک، فکر میکنید همسرتان به افسردگی مبتلا شده است؟
اگر در اینباره حدس و گمانهایی دارید، به نشانههای اولیه افسردگی دقت کنید تا تشخیص و درمان به موقع انجام بگیرد. با یوکن همراه باشید تا به شما بگوییم در مقابل افسردگی همسرتان چه واکنشی از خود نشان دهید.
وقتی یکی از طرفین افسرده میشود، ازدواج و رابطه تحت تاثیر قرار میگیرد. افسردگی باعث میشود روابط زناشویی زوجین دچار رکود شود. حتی بدبینی، انزوا، عصبانیت و نفرت در رابطه بوجود بیاید.
هیچگاه تصور نکنید افسردگی فرسنگها با شما فاصله دارد. چراکه ممکن است شادترین و قویترین افراد هم گرفتار افسردگی شوند.
در صورت بروز چنین شرایطی، طرف مقابل باید مسئولیتهای همسر افسرده را به عهده بگیرد و ممکن است احساس نفرت در او بوجود بیاید و خود را در بوجودآمدن افسردگی همسرش مقصر بداند.
پس افسردگی لطمهی زیادی به زندگی مشترک وارد میکند و برای زن و مرد ناراحتکننده و دردآور است. در ادامهی مقاله قصد داریم به شما بگوییم برای بهبود افسردگی همسرتان چه کارهایی انجام دهید.
ورود افسردگی به زندگی مشترک؛ مسالهای چالشبرانگیز میان زوجین!
گاهی یکی از طرفین دچار افسردگی میشود. طرف دیگر با وجود احساس تنهایی و غصهای که دارد، سعی میکند دیگران از وجود این مشکل در زندگی آنها مطلع نشوند. یا به جایی میرسد که هیچ راه چارهای ندارد و برای دریافت شادی، خوشحالی و نشاط در زندگیاش دست به دامان اطرافیان میشود.
اگر افسردگی روی زندگی مشترکتان سایه انداخته است، هرچه سریعتر گامی برای نجات زندگیتان بردارید و خود و همسرتان را نجات دهید. هرچقدر در درمان افسردگی تعلل بیشتری از خود نشان دهید، امکان فروپاشی زندگیتان بیشتر خواهد شد.
لازم است بدانید، احتمال جدایی در زوجهایی که یکی از آنها مبتلا به افسردگی است، 9 برابر بیشتر از سایرین است. اگر زن یا مردی که کاملا سالم است بخواهد به تنهایی و بدون کمک متخصص با افسردگی همسرش مقابله کند، این احتمال وجود دارد که خودش نیز دچار افسردگی شود.
اگر افسردگی همسرتان برای مدت زمان زیادی به طول انجامد، احتمالا شما نیز به این مشکل دچار خواهید شد. پس هرچقدر برای درمان او تعلل کنید، احتمال درمان کاهش مییابد و ممکن است با مشکلات دیگری نیز مواجه شود:
- اعتیاد به مصرف الکل و مواد مخدر
- نشان دادن رفتارهای خشونت آمیز
- حتی خودکشی
این عوارض بعد از افسردگی اجتنابناپذیر است و به احتمال زیاد دست به گریبان فرد افسرده خواهد شد. اما با این حال، ناامید نشوید؛ زیرا امکان درمان و بهبود این مشکل وجود دارد.
چگونه با افسردگی همسر مقابله کنیم؟
نباید فکر کنید شما تنها کسی هستید که در خانوادهتان با افسردگی دستوپنجه نرم میکنید. چراکه این مشکل در سراسر دنیا وجود دارد. به عنوان مثال، در کشور آمریکا در حدود 19 میلیون فرد مبتلا به افسردگی زندگی میکنند.
نتایج آمارها نشان میدهد 42 درصد افراد، افسردگی را مشکل اصلی زندگی زناشوییشان معرفی کردهاند. بدون شک وجود چنین مشکلی، زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار میدهد. با این حال، روزنهی امیدی وجود دارد: از هر چهار نفر، یک نفر عنوان کرده افسردگی در زندگی خانوادگی سبب تحکیم روابط خانوادهشان شده است.
امیلی اسکات لو (Emily Scott-Lowe)، کارشناس مددکاری اجتماعی، میگوید تشخیص و درمان افسردگی تغییرات قابل توجهی در زندگی زناشویی بوجود میآورد. گفته میشود تلاش برای درمان افسردگی، در خانواده تاثیر مثبت میگذارد.
از بین زوجهای مبتلا به افسردگی 33 درصد آنها به دنبال درمان افسردگی هستند و از روشهای حرفهای بهره میبرند. این در حالیست که 80 تا 90 درصد آنها افسردگی را با موفقیت پشت سر گذاشته و درمانشان موفقیت آمیز بوده است.
باید بپذیرید افسردگی مشکل کوچکی نیست و نباید با بیخیالی از کنار آن گذر کنید. افسردگی همانند بیماری قلبی، آرتروز، دیابت و غیره، مشکل جسمانی است. اگر همسرتان به افسردگی مبتلا شده است با جملات ساده مانند «اصلا بهش فک نکن»، «بی خیال، خوش باش» و غیره کمکی به او نخواهید کرد.
افسردگی تغییراتی در مواد شیمیایی مغز ایجاد میکند که باعث میشود خواب، خلق و خو، رفتار، اشتها و کنترل عصبانیت نیز در فرد تحت تاثیر قرار بگیرد. گاهی ممکن است عوامل وراثتی نیز سبب ابتلا به افسردگی شود.
از دیگر عوامل ابتلا به افسردگی می توان به استرس شدید، مشکلات مالی، از دست دادن عزیزی در زندگی، تولد فرزندی جدید در خانواده، ابتلا به برخی بیماری ها و مصرف داروها اشاره کرد.
جالب است بدانید، ازدواج نیز میتواند سبب ابتلا به افسردگی شود. بهطوریکه از هر 10 دختر، 1 نفر به افسردگی بعد از ازدواج دچار میشود. همچنین بیش از نیمی از افرادی که ازدواج ناموفق داشتهاند و زندگیشان به جدایی منجر شده است، در معرض ابتلا به افسردگی هستند.
کارشناسان میگویند به خاطر مشکلات و چالشهایی که در مسیر ازدواج وجود دارد، برخی افراد دچار افسردگی میشوند.
برای درمان افسردگی همسرمان، چه کارهایی انجام دهیم؟
1. به تغییرات کوچک توجه کنید
افسردگی ممکن است خیلی نامحسوس وارد زندگی مشترکتان شود. شاید اغلب اوقات دلیل تغییر حال همسرتان را مشکلات و وقایع زندگی مانند تولد فرزند جدید، فشار اقتصادی، شرایط سخت کاری و غیره بدانید. اما بالاخره افسردگی روی خود را نشان میدهد و پس از مدتی متوجه میشوید هیچ یک از دلایلی که برای تغییر حال و احوال همسرتان بیان کردهاید، درست نیست.
همینجاست که متوجه میشوید همسرتان دچار افسردگی شده است. پس نیاز است نسبت به تغییرات کوچک هشیار باشید، چراکه افسردگی خیلی آرام و نامحسوس وارد خانوادهتان میشود.
در این شرایط، فردی که افسرده نیست باید کنترل زندگی را به دست بگیرد. زیرا فرد افسرده قادر نیست مشکل خود را دریابد و از دیگران کمک بخواهد.
او با ابتلا به افسردگی، بسیار سست و بیحال است و نمیتواند هیچکاری برای بهبود خود انجام دهد. شاید در مقطعی احساس کند به تنهایی قادر به حل مشکلات خود است و به همین خاطر از کسی طلب کمک نمیکند.
هرگاه احساس کردید همسرتان رفتارهای معمول قبل را ندارد، احساساتش تغییر کرده و همانند قبل حرف نمیزند، کمی دقیق شوید و از خود بپرسید شاید دچار افسردگی شده است.
اگر تشخیص به افسردگی دادید، به دنبال درمان باشید. اگر همسرتان بیش از اندازه کار میکند، الکل زیادی مصرف میکند، قرصهای ضدافسردگی و آرامبخش میخورد؛ یا به دنبال تجربه هیجان و ترس در کارهای پرخطر است، در رفتارهای او دقت کنید. شاید نشانههای افسردگی است. البته افسردگی علائم زیادی دارد و نشانههای آن در مردان و زنان متفاوت است.
2. به موقع اقدام کنید
به موقع وارد عمل شوید و اجازه ندهید فرد افسرده حال و احوالش بدتر شود و به عمق انزوا و افسردگی برسد. هر چقدر افسردگی بیشتر شود، عبور از آن دشوارتر خواهد بود و بیشتر زندگی زناشویی را تحت تاثیر قرار میدهد.
نباید با الگوگرفتن از روشهای اشتباه قبل، حل مشکلاتی مانند ترک اعتیاد او را به خود واگذار کنید. با این کار نهتنها هیچ کمکی به همسرتان نخواهید کرد، بلکه درمان و بازگشت به زندگی شاد و سالم را سختتر خواهید کرد.
خیلی از افرادی که دچار افسردگی میشوند در نهایت به خودکشی فکر میکنند. آمار خودکشی در مردان 4 برابر زنان است. افسردگی و اختلالات روحی و روانی از دلایل اصلی خودکشی در افراد هستند. در حدود 60 درصد افرادی که خودکشی میکنند، افسردگی شدید یا حتی خفیف دارند و به اختلالات روحی و خلقی دچار هستند.
3. او را از افسردگی خود مطلع کنید
اگر فکر میکنید همسرتان دچار افسردگی شده است، خیلی واضح و مستقیم به او نگویید افسرده شده و باید به پزشک مراجعه کند. باید مشکل را به طور غیرمستقیم با همسرتان در میان بگذارید.
مثلا به او بگویید: «به تازگی اشتهایت را از دست دادهای و همانند قبل انرژی نداری» یا «اگر موافقی به پزشک مراجعه کنیم تا دلیل خستگی و کمبود انرژیات مشخص شود».
باید با برنامهریزی و درایت او را نزد پزشک ببرید تا ناراحت نشود و در مقابلتان گارد نگیرد. پیشنهاد میکنیم به او بگویید: «باید همانند قبل سرحال و پرانرژی باشی عزیزم، من هفتهی آینده وقت دکتر گرفتهام، موافقی با هم بریم؟»
4. در تشخیص افسردگی همسرتان را همراهی کنید
خیلی از نشانههای افسردگی با علائم ابتلا به دیابت، لوپوس، بیماریهای قلبی، عفونتهای ویروسی، دردهای مزمن و غیره مشترک است.
البته پیامدهای مصرف قرصهای ضدبارداری و عوارض برخی داروها مانند داروهای درمان آکنه، هرپس، سرطان، داروهای فشارخون و کلسترول بالا و غیره علائمی همانند افسردگی در فرد ایجاد میکند. حتما به پزشک مراجعه کنید تا مشخص شود واقعا مبتلا به افسردگی هستید یا نه؟
پس ابتدا باید دلیل و ریشهی افسردگی در فرد مشخص شود. برای این منظور، همسرتان را نزد پزشک متخصص ببرید و در تشخیص افسردگی همراه او باشید. فردی که دچار افسردگی است، کنترل دقیقی روی شرایط خود ندارد. از او بخواهید در اتاق پزشک نیز همراهیاش کنید زیرا فرد مبتلا به افسردگی تمرکز لازم برای توجه به صحبتها و نسخههای پزشک را ندارد.
5. به دنبال درمان مناسب باشید
اگر درمان افسردگی به موقع و به درستی انجام شود، نتایج بسیار خوبی به دنبال خواهد داشت. در 90 درصد موارد فرد افسرده با پیگیری مشکل خود میتواند به روال عادی زندگی بازگردد. البته درمان افسردگی نیاز به تشخیص و درمان مناسب دارد. معمولا دارو یا مشاوره تجویز میشود که برحسب شرایط فرد، هر یک از این دو یا ترکیبی از آنها موثر خواهد بود. در هر حال برای انتخاب درمان مناسب صبور باشید.
مصرف قرصهای ضدافسردگی یا راهکارهای رواندرمانی و مشاوره مانند رفتاردرمانی شناختی (CBT)، جلسات مشاوره بینفردی و غیره هریک تاثیرات خود را روی هر فرد دارد.
برای پیدا کردن درمان مناسب تلاش کنید تا همسر افسرده شما شادی و انرژی قبل را به دست آورد و زندگیتان در مسیر خوشبختی و سلامت قرار گیرد. شاید یافتن روش درمان مناسب کمی زمانبر باشد اما مطمئنا ارزشش را دارد.
6. به همراه همسرتان به مشاور مراجعه کنید
در زندگی مشترک تنها فرد مبتلا به افسردگی آسیب نمیبیند بلکه همسر او نیز آسیبهایی خواهد دید. پس نیاز است هر دویتان به مشاور مراجعه کنید. بهتر است به سراغ مشاوری بروید که تجربهی کافی در حوزه روابط بین زوجین دارد و میتواند مشکلاتتان را حل کند.
مراجعه به مشاوری که در این زمینه تجربه دارد و می تواند به هر دوی شما راهکارهای مناسب بدهد، نقش مهمی در درمان افسردگیتان خواهد داشت.
پس با مراجعه به کارشناس زبده میتوانید همسر افسردهتان را درمان کنید و تمام مشکلاتی که افسردگی برایتان بوجود آورده است را با او درمیان بگذارید. مراجعه به مشاور هم به صورت فردی و هم با همراهی همسرتان، ایدهی بسیار خوبی است.
7. اطلاعات خود را دربارهی افسردگی به روز کنید
تصور کنید همسرتان به افسردگی مبتلا شده است، اکنون وظایفی برعهدهی شماست که از آن جمله میتوان به افزایش اطلاعات دربارهی افسردگی، تشخیص و راههای درمان آن اشاره کرد.
پیشنهاد میکنیم بیشتر کتاب بخوانید، وبسایتها را مرور کنید، به سراغ مشاور باتجربه بروید و از این طریق به همسرتان کمک کنید این بحران را پشت سر بگذارد.
8. نسبت به بازگشت افسردگی هوشیار باشید
نیمی از افرادی که دچار افسردگی میشوند و آن را پشت سر میگذارند، ممکن است در مقطعی دوباره با این مشکل مواجه شوند. 75 درصد افراد دچار بازگشت دورهی دیگری از افسردگی میشوند و از این 75 درصد نیز افسردگی در 90 درصد آنها دوباره برمیگردد.
بعد از پایان یافتن یک دوره افسردگی، پزشکان معمولا دُزی از داروهای ضدافسردگی را برای جلوگیری از بازگشت دوباره افسردگی تجویز میکنند. البته باید نسبت به علائم بازگشت افسردگی هوشیار باشید و در این مورد توجه کافی از خود نشان دهید.
وقتی همسرتان در مرحله درمان افسردگی است، ممکن است احساس تنهایی کنید، خسته شوید و از نظر عاطفی احساس خلا داشته باشید. شاید خود را مقصر بدانید، حوصلهی شوخ طبعی نداشته باشید و خود را بی هیچ پشت و پناهی ببینید.
حتی در مواردی دیده میشود که برخی افراد تصمیم به جدایی و ترک رابطه میگیرند. در این مواقع امکان ناامیدی و عصبانی شدن از سوی همسر افسرده وجود دارد.
زیرا همسر افسرده توان انجام وظایف زناشوییاش را ندارد، نمیتواند به کارهای خانه و فرزندان رسیدگی کند. پس شرایطی بوجود میآید که شما را دچار خستگی مفرط میکند. این وضعیت به ضرر شما و زندگی مشترکتان خواهد بود.
وقتی حال و روز همسر افسردهتان را میبینید، عصبی میشوید و کنترل خود را از دست میدهید. اما به سرعت از رفتارتان احساس ندامت و گناه می کنید و به دنبال جبران رفتارتان میروید.
تلاش برای جبران و به دنبال آن بیمیلی همسرتان، شما را خسته و زودرنج میکند و زندگیتان در این چرخه باقی میماند که نتیجهای جز خستگی جسمی و روحی ندارد.
برای حفظ سلامتی خود و خانواده و کمک به همسرتان، نکات زیر را مورد توجه قرار دهید:
1. درمان همسرتان کار یک فرد متخصص است نه شما
همسر افسرده شما نیاز به همراهی، عشق، دلسوزی و حمایتتان دارد. اما نباید فکر کنید از عهدهی درمان او برمیآیید. افسردگی بیماری بسیار مهمی است که روی بدن تاثیرفیزیکی میگذارد و باید به دنبال درمان جدی آن باشید.
شما با ابراز عشقوعلاقه به همسرتان میتوانید روند درمان را برای او سریعتر کنید. پس با توجه و محبت به همسرتان نشان دهید همراه او هستید و در این بحران سخت تنهایش نمیگذارید.
درست است که باید با حمایت و محبت به درمان همسر افسردهتان کمک کنید، اما یادتان باشد افسردگی همانند بیماریهای قلبی، دیابت، سنگکلیه یا هر بیماری جسمانی دیگری نیاز به پیگیری و مراجعه به پزشک متخصص دارد.
2. افسردگی ناگهان درِ خانهتان را میزند
افسردگی همانند مهمان ناخوانده وارد زندگیتان میشود. بدونشک از ورود این مهمان ناخوانده خوشحال نخواهید شد. زیرا سلامت همسرتان و زندگی مشترکتان را به خطر میاندازد.
قطعا همسرتان هم از حضور این مهمان سرزده راضی نیست. هر زمان افسردگی او را تحت فشار قرار می دهد، به او یادآوری کنید در کنارش هستید و این مشکل قابل حل شدن است.
اگر چنین نگرشی به افسردگی داشته باشید امکان مکالمه بدون احساس گناه و شرمزدگی برای شما و همسرتان فراهم خواهد شد.
زوجهایی که در خانوادهشان با افسردگی مواجه شدهاند، میگویند باید به این بیماری به چشم یک عامل موقت در منزل نگاه کرد. آنها معتقدند داشتن چنین دیدگاهی باعث شده تا بتوانند در کنار همسرشان به طور موفق و سازنده بر افسردگی غلبه کنند و به ناامیدی و ترسهایشان پایان دهند.
وقتی همسرتان بدخلقی میکند و حرفهای بدبینانه میزند و احساس بی ارزشی به او دست داده است، به او یادآوری کنید همه اینها به خاطر افسردگیاش است. بعد از درمان، دوباره خوشبین و شاد خواهد شد.
پس به افسردگی به عنوان یک عامل خارجی که قابل حل شدن است، نگاه کنید. این رویکرد به شما کمک میکند خانهتان را مدیریت کنید تا همه بتوانند با هم صحبت کنند و راحتتر با افسردگی بجنگند.
پس تمام اعضای خانواده به خوبی مشکل را پذیرفته و برای رفع آن اقدام خواهند کرد. این نکتهی بسیار مهمی است، زیرا نپذیرفتن افسردگی باعث میشود روند بهبودی سختتر شود.
3. از اطرافیانتان کمک بخواهید
پذیرفتن اینکه در خانهتان مشکل افسردگی وجود دارد، کمی مشکل است. پیشنهاد میکنیم از یک دوست یا فرد مورداعتمادی که قبلا این مشکل را در خانوادهاش تجربه کرده، کمک بخواهید.
برای بهبود همسرتان حتما از دیگران کمک بخواهید. بدون شک همسر افسرده شما قادر به انجام مسئولیتهای خود نیست. پس وقتی حجم زیادی از وظایف و کارها روی سرتان ریخته و به تنهایی از پس انجام آنها بر نمیآیید، سعی کنید از دوستان و آشنایان خود کمک بخواهید.
افسردگی باعث میشود انرژی اعضای خانواده تحلیل رود. پس کمک دوستان و آشنایان کارساز خواهد بود. حتی اگر اطرافیانتان در آشپزی کمک حالتان باشند یا فرزندانتان را برای گردش بیرون ببرند، کمک بزرگی به شما خواهند کرد.
4. مواظب رفتار و افکارتان باشید
وقتی همسرتان به افسردگی مبتلا میشود، اصلیترین منبع احساسی و عاطفیتان را از دست میدهید. در نتیجه احساس تنهایی میکنید و تحمل این شرایط باعث میشود دچار ضعف روحیه، احساس گناه، بدخلقی، تنفر و دلخوری شوید.
گاهی این فکر به سراغتان میآید که باید از این رابطه بیرون بیایید و خود را نجات دهید. اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتید، به خودتان، افکارتان و احساساتتان بیشتر توجه کنید و اجازه ندهید روحیهی منفی بر شما چیره شود.
برای بیرون آمدن از این حالت به سراغ کمکهای تخصصی بروید و همسرتان را هم برای حل مشکل تشویق کنید. افسردگی اصلی ترین عامل جدایی میان زوج هاست. اجازه ندهید این مشکل زندگیتان را خراب کند.
5. قبل از هر کاری، افسردگی را درمان کنید
افسردگی باعث میشود زندگی زناشوییتان از هم بپاشد. شاید بخواهید قبل از درمان افسردگی کارهای دیگری انجام دهید. اما درمان افسردگی اولین و اصلیترین کاری است که باید انجام شود.
به سراغ راهکارهایی نروید که مشکل را کمرنگتر میکنند. باید قبل از هر اقدامی برای بهبود، مانند واگذاری برخی مسئولیتهای خانه به همسر افسردهتان، برای درمان او تلاش کنید.
وقتی او را در مسیر درمان قرار دادید، به سراغ تکنیکهای دیگری مانند درخواست برای انجام برخی کارها بروید.
6. به نیازهای خود توجه کنید
افسردگی همسر باعث میشود محیط خانه تحت تاثیر قرار بگیرد. اما باید به زندگیتان ادامه دهید. نباید خود را قربانی افسردگی همسرتان کنید. برای مثال، رفت و آمدها، ارتباطات اجتماعی، توجه به تغذیه و غیره باید همانند قبل باشد.
وقتی به خودتان رسیدگی کنید، توانایی شما برای کمک به همسرتان بیشتر میشود و بهتر میتوانید در کنار هم این مشکل را حل کنید. پس همانند قبل به اهداف و علاقهمندیهایتان توجه کنید و به زندگی عادی ادامه دهید.
منبع: rd