انسانها از همان ابتدا از شکست گریزان بودهاند. اکنون نیز خیلی از افراد از شکست فراریاند زیرا آن را نقطه مقابل موفقیت، پیشرفت و کمال میدانند و به همین خاطر به محض مواجه شدن با شکست، دچار نا امیدی شده و دست از تلاش میکشند. با یوکن همراه باشید.
پائولو کوئلیو می گوید:
تنها یک چیز است که رسیدن به رویا را غیرممکن میکند و آن ترس از شکست است.
دنیس ویتلی می گوید: «شکست باید معلم ما باشد... عدم رسیدن به موفقیت نوعی تاخیر است نه شکست. یک انحراف موقتی است نه شکست نهایی. تنها وقتی که چیزی نگوییم، کاری انجام ندهیم و هیچ چیزی نباشیم می توانیم از وقوع شکست جلوگیری کنیم.»
آیا واقعا شکست نقطه مقابل موفقیت است؟ اگر چنین است، پس افراد موفق دنیا هرگز طعم شکست را نچشیدهاند. اما این ادعا امکانپذیر است؟
با زیرنظر گرفتن تاریخ زندگی افراد موفق و بزرگان دنیا، در مییابیم بدون شکست هیچ حرکتی رو به جلو نخواهیم داشت و تنها با شکست خوردن است که میتوانیم به جایی که واقعا متعلق به آن هستیم برسیم، زیرا شکست وضعیتی موقتی است و تسلیم شدن در مقابل آن میتواند باعث شکست واقعی شود.
خیلی از ما شکست را هیولایی ترسناک میدانیم در حالیکه دانشمند مشهوری چون توماس ادیسون میگوید شکست یک مساله کاملا طبیعی در زندگی است. او چنین اظهارنظر میکند:
تو به من فردی موفق و کاملا راضی را نشان بده تا من یک شکست را به تو نشان دهم.
واژه شکست بار منفی به همراه دارد اما اگر ترس به دلمان راه ندهیم شکست میتواند راهنمایی برای پیمودن مسیر موفقیت باشد، تنها کافیست به شکست نه به عنوان عامل بازدارنده موفقیت، بلکه بخش جداییناپذیر روح خود نگاه کنیم که برای پیشرفت به آن نیاز خواهیم داشت.
آیا شکست پایان مسیر است؟
الیزابت گیلبرت، نویسنده بزرگ، میگوید: «شما میتوانید ارزش خود را با فداکاریهایی که انجام دادهاید بسنجید اما نباید آن را با تعداد موفقیت یا شکستهای خود ارزیابی کنید.»
غیرممکن است در ابتدای زندگی نقشهای به ما داده شود و با دنبال کردن آن در تمام حوزههای زندگی به موفقیت برسیم و هرگز شکست نخوریم بلکه این ماییمکه در طول مسیر زندگی این نقشه را کامل میکنیم، پس کمتر به خودتان سخت بگیرید و به این درک برسید که قرار نیست همه چیز را بدانید و هرگز دچار اشتباه نشوید.
برای پیمودن مسیر زندگی باید آزمون و خطاهای زیادی انجام دهید، به بنبست بخورید و در نهایت راه خروجی را بیابید. این بنبستها پایان راه نیستند بلکه به ما میگویند راه دیگری را امتحان کن، این راه به جایی نخواهد رسید.
آیا شکست نقطه مقابل موفقیت است؟
حقیقت جالب توجه درباره موفقیت این است که پیدا کردن کلید موفقیت از بین اشتباهات ما ممکن است، از دل شکستهای ما.
ناپلئون هیل میگوید:
هر سختی، شکست، ناکامی و دلشکستنی با خود دانهای پربرکت به همان اندازه یا بزرگتر به همراه دارد.
در بین ما کسانی وجود دارند که سریعتر از بقیه میتوانند از شکستها بگذرند اما مهم این است از این ناکامیها تجربهای ارزشمند به دست بیاید.
موفقیت به معنای تحقق یک ایده باارزش است. موفقیت یک حرکت و فرآیند است نه مقصد، موفقیت چیزی است که در طول مسیر تجربه میکنیم، شکست نیز همینطور است.
تفاوت ظریفی بین موفقیت و شکست وجود دارد، به طوری که گاهی قادر به تشخیص آن دو نیستیم، زیرا موفقیت واقعی همین اشتباه کردنها، برگشت به عقب و در پیش گرفتن مسیری جدید است.
گاهی آنچه را به عنوان شکست میدانیم به عقیدهی خیلیها موفقیت به حساب میآید. افراد موفق جهان شکست را «نیرویی کمکی برای یادگیری از طریق موانع» میدانند.
خیلیها هرگز موفق نمیشوند زیرا شکست را به ارزشهای درونی خود ربط دادهاند، آنها بعد از شکست هرگز برای بلند شدن تلاش نمیکنند و نمیدانند بین شکست و موفق نشدن تفاوت زیادی وجود دارد.
موفق نشدن یعنی تلاش کردن برای هدفی و در نهایت رسیدن به این نتیجه که آن روش خوب کار نمیکند اما شکست واقعی به معنی تسلیم شدن و دست از تلاش برداشتن است.
خیلیها موفقیت را پیروزیهای پشت سرهم و کمترین تعداد شکست میدانند درحالیکه یک فرد وقتی به موفقیت میرسد که بتواند از شکستهای زندگی عبرت گرفته و یک قدم به موفقیت نزدیکتر شود.
وینستون چرچیل درباره مفهوم موفقیت میگوید: «موفقیت به معنی رفتن از یک شکست به شکستی دیگر بدون از دست دادن شور و اشتیاق است.»
آلبرت انیشتین نیز درباره مفهوم شکست میگوید:
شکست همان موفقیتِ در حال پیشرفت است.
آیا شکست پلی برای رسیدن به موفقیت است؟
حتما برای شما هم سوال پیش آمده که چرا هر فرد، گروه یا کسب و کاری که در پی رسیدن به موفقیت است، باید چند بار شکست بخورد تا در نهایت به اهدافش برسد و طعم موفقیت را بچشد؟
چون شکست تغییرات خوبی ایجاد میکند
شکست میتواند دو عکس العمل داشته باشد: یا مسیری شود برای ناامیدی یا تخته پرشی برای رسیدن به رشد و پیشرفت. آنچه از شکست بهدست میآید به فرد یا مجموعهای که به آن نقطه رسیده بستگی دارد.
وقتی هیچ چیز طبق برنامه پیش نمیرود ناامیدی و از دست دادن انگیزه سادهترین کاری است که میتوان انجام داد نه بهترین کار.
از شکست میتوان برای تغییر چشمانداز خود، ایجاد یک تغییر ذهنی یا شروع مسیری جدید استفاده کرد. عدم موفقیت برای ایجاد تغییر ضروری است وگرنه میتوان با خیال راحت نشست و انتظار هیچ اتفاق خاصی را نداشت.
شکست مقاومتان میکند
شکست همانند پینه دست است، لایهای که در اثر کار زیاد و ضربات محکم روی دستها بسته میشود که اگرچه خیلی خوشایند نیست اما به اندازه دستهای نرم و حساس آسیبپذیر نخواهد بود.
شکست همانند پینه پوستمان را کلفت میکند، طوری که میتوانیم بدون هیچ ترسی وارد بزرگترین رقابت زندگی خود شویم.
شکست نفس را کنترل میکند
داشتن تواضع و صداقت به امری ضروری در دنیای کسب و کار تبدیل شده است. وقتی معاملات با موفقیت پیش رفته و کسب و کار رو به رشد میرود افراد خیلی احساس بزرگی میکنند.
موفقیتهای پی در پی اگر به معنای از دست ندادن باشد باعث پرورش عدم صداقت در افراد میشود و آنها را به کسانی تبدیل میکند که هر کاری انجام میدهند تا به شهرت و قدرت برسند.
در این صورت دوستیها و همکاریهای مسالمتآمیز از هم میپاشد، مشکلات خانوادگی زیاد میشود و تمام آنچه ذهن افراد روی آن متمرکز بوده افزایش رقم حساب بانکی است، در حالیکه شکست باعث تواضع ما میشود و همین از دست دادنها ما را کنترل کرده و یاداوری میکند از کجا آمدهایم و اکنون در چه جایی قرار داریم.
شکست باعث رشد کارآفرینان میشود
کارآفرین کسی است که هر روز با چالشی جدید مواجه میشود که هیچ چیزی درباره آن نمیداند و هر لحظه نیاز است به دنبال کسب دانش بیشتر باشد، این در حالیست که شکست باعث تسریع دانشاندوزی ما شده و باعث میشود برای اتفاقات غیرمنتظرهای که به عنوان یک کارآفرین در پیش رو داریم آماده باشیم.
شکست کلید دستیابی به موفقیت است و خیلی از افراد موفق پیشرفت خود را مدیون همین شکستها میدانند که به رشد و پیشرفت تبدیل شده است، اما سوال مهم این است: چگونه میتوان شکست را به موفقیت تبدیل کرد؟
چگونه شکست را به پیروزی تبدیل کنیم؟
تفکر خود را تغییر دهید
خیلیها موفقیت و شکست را نقطه مقابل هم میدانند و خود را بین این دو گیر میدانند و تلاش آنها تنها به یکی از آن دو منتهی خواهد شد، پس بهتر نیست این تفکر را تغییر دهید؟
مدل جدید موفقیت و شکست این گونه است: موفقیت و شکست در کنار هم قرار دارند، اگر موفقیت را هدفی در زندگی خود بدانید شکست تنها راه رسیدن و لازمه آن خواهد بود.
نرخ شکست خود را افزایش دهید
هرچه شکستهای بیشتری داشته باشیم، تجربهمان بیشتر شده و احتمال موفقیت ما افزایش خواهد یافت، پس ترس از شکست هیچ مفهومی ندارد، با این نگرش حتی در شکستها و ناکامیها هم موفق خواهیم بود.
گاهی لازم است «نه» بشنوید زیرا هرچقدر «نه»های بیشتری بشنوید در آینده افراد بیشتری به شما «بله» خواهند گفت.
شکستهای خود را جشن بگیرید
بدون شک موفقیت باعث هیجان و خوشحالی شما خواهد شد اما اگر به این درک برسید رمز موفقیت در افزایش تعداد ناکامیهاست با هر شکست نیز احساس شادی خواهید کرد.
پس اگر این بار از کسی جواب رد شنیدید و مورد توجه قرار نگرفتید به جای اینکه غمزده شوید خودتان را به یک رستوران یا کافی شاپ دعوت کرده و تنهایی جشن بگیرید، زیرا یک قدم به موفقیت نزدیکتر شدهاید.
شجاعت داشته باشید
اگر شکست را وسیله نقلیهای برای رسیدن به موفقیت بدانید بدون شک شجاعت سوخت آن خواهد بود. افراد موفق شجاعت را عضلهای میدانند که باید مدام از آن استفاده کنند تا تقویت شود.
نقطه مقابل شجاعت، ترس است که باعث میشود این عضله به مرور ضعیف شود. پس برای رسیدن به موفقیت لازم است با ترسهای خود مواجه شوید تا شجاعت و اعتماد به نفستان تقویت شود.
افراد موفق تاریخ چگونه از شکستها درس میگیرند؟
تاریخ پر است از افرادی که با الهام گرفتن از شکستهای متعدد به سوی موفقیت گام برداشتهاند. اکنون به 4 فرد موفق اشاره میکنیم:
والت دیزنی
والت دیزنی به عنون مرد صنعت کارتون و انیمیشن شناخته میشود. او در سال 1919 میلادی برای دفتر روزنامه کار میکرد اما به دلیل نداشتن قوهی تخیل و ایدههای خلاقانه از کارش اخراج شد اما دست از تلاش برنداشت و کمتر از سه سال بعد شرکت «لفوگرام» را راهاندازی کرد که به دلیل مشکلات مالی دچار ورشکستگی شد.
شکستها و ناکامیهای دیزنی مانع حرکت او نشد، بلکه این شکستها نفس او را کنترل کرده و اساس موفقیتهای بعدی او شد و هنگام راهاندازی شرکت «دیزنی» به کمکش شتافت.
والت دیزنی و شرکتش توانستند وارد زندگی میلیونها نفر در سراسر دنیا شوند، اگر دیزنی در مقابل ناکامیهای اولیه زندگی خود تسلیم میشد هیچ وقت به این موفقیتها نمیرسید.
توماس ادیسون
ادیسون مرد موفقی است که نامش در تاریخ میدرخشد. او نور و روشنایی را به میلیاردها نفر هدیه کرد. جالب است بدانید، ادیسون برای اختراع لامپ هزاران بالا شکست خورد اما تسلیم نشد و به مسیر خود ادامه داد تا در نهایت به هدفش رسید.
توماس ادیسون در دوران دبستان به عنوان فردی کند ذهن شناخته میشد که قدرت یادگیری ندارد و در جوانی نیز به دلیل عدم کارایی لازم از شغلش اخراج شد، اما هرگز تسلیم نشد و اکنون هزار و 93 اختراع به نام خود ثبت کرده است.
هنری فورد
هنری فورد به عنوان مدیر و بنیانگذار شرکت بزرگ«فورد موتور» شناخته میشود که از بزرگترین شرکتهای خودروسازی دنیاست. فورد با شکستهای متعددی دست و پنجه نرم کرد و در مسیر موفقیت تسلیم نشد.
او در راه اندازی اولین کسب و کار خود شکست خورد و این شکست پنج بار تکرار شد اما تسلیم نشد، اکنون «فورد» بزرگترین موفقیت اوست که نتیجه تحمل همین شکستهاست.
هنری فورد توانست انقلابی در صنعت خودروسازی ایجاد کند، اگر همانند خیلی از افراد شکست را میپذیرفت هرگز چنین اتفاقی نمیافتاد.
استیون کینگ
استیون کینگ نویسنده بزرگی است که خیلی از رمانهایش تبدیل به فیلم شده و طرفداران زیادی در سراسر دنیا دارد. اما باید بدانید، اولین رمان استیون کینگ 30 بار توسط انتشارات مختلف رد شد.
استیون کینگ دوران کودکی را با فقر و سختی پشت سر گذاشت و در جوانی نیز به فروش داستانهای کوتاه به مجلات پرداخت، اما اکنون 50 رمان در کارنامه خود دارد که بیش از 350 میلیون نسخه آن در سراسر دنیا به فروش رسیده است.
منبع: wanderlustworker