بعضی اوقات، هنگام دیدن فیلمی، دو بازیگر به قدری با هم جور هستند که میگوییم این دو بازیگر قطعا کنار هم خوب بازی میکنند. رابطهی بین ویل اسمیت (Will Smith) و مارتین لورنس (Martin Lawrence) که اولین بار با هم در فیلم «پسران بد(Bad Boys)» در سال 1995 نقشآفرینی کردند، از این نوع رابطهها است. با یوکن همراه باشید.
اما رابطهی این دو نفر به بازی در کنار هم ختم نمیشود. دوستی آنها فراتر از این حرفهاست، ولی این دوستی از فیلم «پسران بد» شروع شد. حالا بعد از 25 سال، آنها دوباره و برای آخرین بار کنار هم در فیلم «پسران بد تا ابد(Bad Boys For Life)» بازی میکنند تا خاطرهی شروع دوستیشان را زنده نگه دارند.
دوستی ویل و مارتین فقط یک رابطهی هالیوودی نبود. مارتین به ویل کمک کرد تا بتواند تبدیل به یک سوپر استار شود و همین دوستی این دو را بسیار عمیقتر کرد. شاید بدون مارتین، ویل در دنیای سینما تا این اندازه معروف نمیشد.
قبل از اینکه با یکدیگر آشنا شوند
آن زمان، هم ویل و هم مارتین در سریالهای تلویزیونی خودشان، ویل در سریال «شاهزادهی بلاِیر (The Fresh Prince of Bel-Air)» و مارتین در سریال «مارتین(Martin)»، به موفقیت زیادی دست یافته بودند و مردم کاملا با این دو چهره آشنایی داشتند.
هنگامی که فیلم «پسران بد» در مرحلهی تولید بود، مارتین زودتر از ویل برای بازیگری در این فیلم انتخاب شد. دستاندرکاران این فیلم به دنبال یک نقش مکمل خوب برای مارتین بودند، چون موفقیت فیلم تا حد زیادی به دو نقش اصلی فیلم بستگی داشت. ولی چه چیزی باعث شد تا این دو نفر در کنار هم ایفای نقش کنند؟
مارتین در مصاحبهی خود با اِلن دیجنرس (Ellen Degeneres) در دسامبر 2019 گفت که خواهرش، ویل را به او پیشنهاد کرده بود.
او گفت:
خواهرم ویل را به من پیشنهاد کرد. من به ویل زنگ زدم و قرار شام گذاشتیم و به خانه دعوتش کردم. پنج دقیقه بعد از حرف زدن با هم، نقش را به ویل دادم.
آنها بلافاصله رابطه خاص خود را با یکدیگر شروع کردند. در حدی که حتی کارگردان فیلم، مایکل بِی (Michael Bay)، به ویل و مارتین اجازه داد تا برخی از صحنهها را به صورت بداهه اجرا کنند، که همین باعث پیدایش بعضی از به یاد ماندنیترین صحنههای فیلم شد.
«پسران بد» تبدیل به فیلم بسیار موفقی شد که موفقیت تجاری بالایی کسب کرد. اجرای خوب آنها جلوی دوربین، روی خیلی از مخاطبان بسیار تاثیرگذار بود و همین باعث شد تا دو قسمت بعدی آن را نیز بسازند. ویل همچنان بر این باور است که طرفداران او تا به امروز از آن فیلم یاد میکنند و او را با آن فیلم میشناسند.
ویل در یکی از مصاحبههای خود میگوید:
از بین همهی فیلمهایی که در آنها بازی کردهام، «پسران بد» تنها فیلمی است که طرفداران همچنان هنگام دیدنم، از من میپرسند که پسران بد جدید کی به بازار میآید، اما از فیلمهای دیگر من مثل «من افسانه هستم(I am Legend)» یا «مردان سیاهپوش(Men in Black)» این حرف را نمیزنند. انگار فقط پسران بد، محتوای بسیار خوبی داشته است.
با این حال، در آن زمان هالیوود زیاد موافق نبود که دو مرد سیاهپوست نقشهای اصلی چنین فیلم موفقی باشند.
مارتین در هر شرایطی به ویل کمک کرد
در ابتدا، قرار بود نقشهای اصلی «پسران بد» دو بازیگر سفید پوست به نامهای دانا کاروی (Dana Carvey) و جان لوویتز (Jon Lovitz) باشند و قرار بود نام فیلم «قلبهای ضدگلوله (Bulletproof Hearts)» باشد. در سال 1995، هالیوود طرز تفکر متفاوتی داشت و نمیگذاشت که بازیگران سیاهپوست، به این راحتیها به موفقیت برسند.
ویل بر این باور است که میانجیگریهای مارتین، در زندگی شغلی او و همچنین در عرصهی فیلمسازی، نقشی اساسی داشته است.
او در مصاحبهاش گفت:
در آن زمان، کسی به دو سیاهپوست، نقش اصلی نمیداد. مارتین برای داشتن من در فیلم «پسران بد» جنگید و بخش بزرگی از موفقیت اصلی فیلم به این خاطر بود که بعد از آن، تهیهکنندگان فیلم، دان سیمپسون (Don Simpson) و جری بروکهایمر (Jerry Bruckheimer)، نگذاشتند که فیلم به عنوان فیلمی مخصوص مخاطبان سیاهپوست پخش شود. آنها با استودیو جنگیدند تا برچسب سیاهپوستی روی این فیلم نخورد.
با مارکتینگ صحیح، تهیهکنندگان این فیلم همچنین توانستند این طرز تفکر اشتباه که سیاهپوستان نمیتوانند نقش اصلی فیلمها باشند را از بین ببرند.
ویل همچنین میگوید:
کل دنیا باید این فیلم را میدید. نه فقط برای اینکه نقشهای اصلی آن سیاهپوست بودند، بلکه چون همهی بازیگران فیلم، نقششان را به بهترین نحو بازی کردند.
مارتین برای حضور ویل اسمیت در این فیلم جنگید و با انجام این کار، موانع موجود در هالیوود را برطرف کرد و باعث شد این دیدگاه اشتباه که سیاهپوستان نمیتوانند در عرصهی جهانی فیلم بازی کنند یا به قولی فیلم سیاهپوستان در دنیا جایی ندارد، از بین برود.
چه بر سر مارتین آمد؟
میزان موفقیت مارتین در حد ویل اسمیت نبود و زندگی او در سالهای بعد از اولین فیلم «پسران بد»، تغییرات نه چندان جالبی کرد. او در سال 1996 به جرم فحاشی به رانندگان چند اتومبیل، آن هم مسلحانه، دستگیر شد و در سال 1999 به دلیل گرمازدگی، به مدت سه روز در کما رفت.
دهه 90 و اوایل دهه 2000، برای این بازیگر چندان چشمگیر نبود، ولی او توانست خود را از این وضعیت بیرون بکشد.
او در مصاحبهای گفت:
آن موقعها جوان بودم و دست به کارهای اشتباهی زدم؛ مثل وقتی که با خودم اسلحه حمل میکردم و میدانستم که نباید این کار را انجام دهم، و در کل گرفتار وضعیت بدی شدم که کار را خراب کرد.
مارتین سفر پرفراز و نشیبی را از طی کرد، ولی بیشتر این تحولات پشت صحنه اتفاق افتاد.
او افزود:
به خودم گفتم که نمیخواهم بازنده باشم. نمیخواهم شانسم را از دست بدهم. من بچهای از محلهای فقیرنشین بودم که تا هالیوود خودم را بالا کشیدم و همه جای آن از خودم اثر به جا گذاشتم. نمیخواهم از من ذهنیت بدی به جا بماند. میخواهم به عنوان فرد مثبتی شناخته شوم.
مارتین بعد از رسیدن به این مرحله از خودشناسی، توانست به جایگاه بهتری دست پیدا کند. او دوباره با فیلم پسران بد تا ابد، به همراه دوست دیرینهی خود، ویل اسمیت، جلوی مخاطبان حاضر شد. او حتی یک تور استندآپ کمدی گذاشت که از 31 ژانویه 2020 شروع شد.
یک دوستی ماندگار
تصور عرصه سینما بدون حضور ویل اسمیت برایمان سخت است. با این حال، زمانی که او در دههی 90 به خاطر سریال تلویزیونی «شاهزادهی بلاِر» معروف شده بود، هنوز با مخاطبان عرصهی فیلم آشنایی نداشت. وقتی مارتین او را به پسران بد آورد، باعث شد تا حرفهی بازیگری موفق ویل در هالیوود کلید بخورد.
به هرحال، دوستی آنها این همه سال ادامه داشت و به جلوی دوربین ختم نشد.
مارتین در مصاحبهاش با نیویورک تایمز (New York Times) گفت:
ویل یکی از بهترین دوستان من است. من میتوانم در هر شرایطی به ویل زنگ بزنم، او هم همینطور.
بازگشت این دو نفر به صحنه برای فیلم پسران بد تا ابد، آن هم بعد از گذشت 25 سال از اولین فیلمشان، طبیعتا کمی جای نگرانی دارد. چون با اینکه آنها پشت صحنه این همه مدت با هم دوست بودهاند، تضمینی نیست که بعد از این همه سال، جلوی دوربین نیز خوب بازی کنند.
البته این موضوع هم مشکل چندانی برای آنها نبود.
همانطور که ویل در مصاحبهاش میگوید:
ما دو نفر برای 25 سال با هم جلوی دوربین نبودیم و به همین خاطر کمی نگرانی راجع به نحوهی بازی احساس میکردیم، ولی همین که لحظهی اول روی صحنه همدیگر را دیدیم، همهی نگرانیهایمان برطرف شد.
چگونه کمک به یکدیگر باعث ایجاد تغییر شد
ویل و مارتین به عنوان دو شخصیت «مایک لوری» (Mike Lowrie) و «مارکِز برنت» (Marcus Burnett)، میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار دادند. رابطهی آنها پشت صحنه هم به همان خوبی سابق است و دوستی جدانشدنیای با هم دارند. دوستیهای اینچنینی باعث قوت قلب و امیدواری پیر و جوان میشود.
ارتباط سریع آنها باعث غلبه بر محدودیتهای عرصهی فیلمسازی در آن زمان که بین سیاهپوستان و سفید پوستان تبعیض میگذاشت، شد و ما بابت این کار از آنها متشکریم. اگر وضعیت جور دیگری بود، ما آن ویل اسمیتی که الان میشناسیم را نداشتیم.
ما هم همانند مارتین و ویل اسمیت، نباید نسبت به چنین رابطههایی در زندگیمان بیاعتنا باشیم. اتکا به حس درونی، همیشه منجر به ایجاد روابط ماندگار و ثمربخش میشود.
منبع: GoalCast