«کارل مارکس» فرزند سوم هاینریش مارکس لوی (Marx Levi)، وکیل دادگستری یهودی بود که از خانواده خاخامهای معروف شهر محسوب میشد. «هاینریش مارکس لوی» به خاطر محدودیتهایی که دولت پروس برای حقوقدانان یهودی قائل شده بود و به خاطر این که بتواند شغل خود را در دادگستری حفظ کند، به شاخه پروتستان مسیحیت گروید و از آن پس خود را هاینریش مارکس نامید. در سال 1824 فرزندان وی نیز به مسیحیت گرویدند. برای آشنایی با زندگینامه او با یوکن همراه باشید.
مارکس مبارزه عملی سیاسی و فلسفی را بههمراه دوست نزدیکش، فردریک انگلس، آغاز کرد و با او بود که یک سال پیش از انقلابهای 1848 «بیانیه کمونیست» را به رشته تحریر درآورد که به این اثر اعلامیه استقلال کارگران نیز گفته میشود و برخی کارل مارکس را موجد و مؤسس سوسیلیسم جدید میپندارند. او در 1849 از پروس اخراج شد و از آنجا به لندن رفت و در این شهر مقیم گشت و تا پایان عمر در تکامل فلسفی فرضیه سوسیالیسم پرداخت و احساسات مردم اروپا را برای انجام اصلاحات اجتماعی با انتشار عقاید سوسیالیسم تحریک و تحریض کرد.
کارل عاشق دختری شد و با پدرش قهر کرد و با معشوقهاش به پاریس و سپس لندن رفت. او 30 سال آخر عمر خود را در نهایت تهیدستی گذرانید و سه فرزندش از شدت گرسنگی درگذشتند بیآنکه پدر فیلسوف آنها بتواند کودکان معصوم خردسال را از مرگ برهاند حتی میگویند پول کفنودفن یکی از بچهها را یک نفر فرانسوی مقیم لندن پرداخت. عقاید وی که در زمان خودش نیز طرفداران بسیاری یافتند، پس از مرگ توسّط افراد بیشتری تبلیغ میشدند.
با پیروزی و قدرتگیری بلشویکها در روسیه در 1917 طرفداران کمونیسم و مارکسیسم در همه جای دنیا رشد کردند و چند سال پس از جنگ جهانی دوم، یک سوم مردم دنیا حکومتهای مارکسیست داشتند. رابطه این «مارکسیست» های متعدّد با اندیشه مارکس مورد اختلافنظر است. خود مارکس یک بار در مورد دیدگاههای حزبی سوسیال دموکراتیک در فرانسه که خود را مارکسیست میدانست، گفت: «خوبست حداقل میدانم که من مارکسیست نیستم!»
انگلس مطلبی را که بر سر تابوت مارکس ایراد کرده بود چنین بسط داده بود: «او حقیقت سادهای را که پیش از وی در زیر لایههای آراء و عقاید و ایدئولوژیهای گوناگون نهفته مانده بود کشف کرد و آن اینست که آدمی باید قبل از هر چیز غذا و آشامیدنی و پوشاک و مسکن داشته باشد تا بتواند به سیاست و علم و هنر و مذهب و امثال اینها بپردازد. مفهوم این حقیقت این است که تولید ضروریترین مایحتاج مادی زندگی و بالنتیجه نحوه تکامل اقتصادی یک قوم یا یک دوره، مبنا و اساس دستگاههای دولتی و نظریات قضائی و هنری و حتی عقاید مذهبی آن قوم و ملت است.»
ویدئوی خوبی بود ممنونم. فقط متاسفانه خانومی که تصویر ایشون هم دیده میشه به مکتب های سیاسی آشنایی ندارند و این مکتب هارو با اسامی غلط ذکر میکنن مثل سوسیلیسم یا بلشویک ها.