«جنتلمنها» یک فیلم اکشن، کمدی و محصول مشترک انگلیس و آمریکا است. تهیهکنندگی و کارگردانی این فیلم 113 دقیقهای را گای ریچی انجام داده و در سال 2020 منتشر شده است. بازیگرانی همچون متیو مک کانهی، کالین فارل، چارلی هونام، میشل داکری، هنری گلینگ و هیوگرانت در این فیلم نقشآفرینی کردهاند. در ادامه با یوکن همراه باشید تا به نقد و بررسی این فیلم بپردازیم.
داستان فیلم روایتگر زندگی فردی آمریکایی به نام «میکی پیرسون» است که بزرگترین تولیدکننده ماریجوانا در انگلیس بهحساب میآید. ادامه فیلم روایت درگیریهای او با میلیاردهایی است که پیرسون قصد دارد تشکیلات خود را به آنها بفروشد؛ اما خریداران بهجای پرداخت مبلغ پیشنهادی، تلاش دارند تا با ایجاد درگیری و مشکلات مختلف این تشکیلات را از چنگ وی در بیاورند. اگرچه این فیلم امتیاز 7.9 را در سایت IMDB به خود اختصاص داده است اما به دلیل حضور بازیگران شناخته شده و همچنین بازگشت گای ریچی به سبک و سیاق فیلمسازی خود ارزش بیشتری بر این فیلم نهاده شده است.
داستان فیلم
برای تماشا و دانلود فیلم «جنتلمنها» دوبله شده، به وب سایت گپ فیلم مراجعه کنید. این فیلم داستان زندگی یک آمریکایی باهوش به نام «میکی پیرسون» را به تصویر کشیده است. پیرسون که بورسیه دانشگاه آکسفورد در انگلیس را دریافت کرده، به آنجا مهاجرت میکند. او در کنار تحصیل برای گذران زندگی خود دست به کارهای خلاف زده و جالب است که در این کار نیز استعداد خوبی دارد؛ اما حالا که سنی از او گذشته و خود را در آستانه میانسالی میبیند، قصد دارد تا با فروش تشکیلات سودآور تولید ماریجوانای خود به فردی بانام «متیو»، پول قابل توجهی را دریافت کرده تا ادامه زندگیاش را با خانواده خود و بهویژه همسرش بگذراند. در این میان افراد زیادی سعی دارند تا با ایجاد دردسرهای مختلف قیمت معامله را کاهش داده یا آن را بدون پرداخت هیچ هزینهای تصاحب کنند.
فیلمسازی به سبک ریچی
گای ریچی که سالها از سبک فیلمسازی خود دور بوده و مشغول ساخت فیلمهای گیشهای و پرفروش بوده است اکنون بهواسطه فیلم «جنتلمنها» دوباره جایگاه از دست رفته خود را پیدا کرده و متد خاص خود در ساخت فیلم را به نمایش گذاشته است.
فیلم جنتلمنها که تا حدی ما را به یاد فیلم «قاپزنی» (Snatch) این کارگردان میاندازد، همانطور که انتظار میرود دارای شوخیهای ریز و در عین حال خشنی است که بیننده را تا انتها پای فیلم نگه میدارد. اگرچه در متد فیلمسازی ریچی بهصورت مفصل به شرح شخصیتهای داستان پرداخته میشود، اما از بهسرعت حذف کردن آنها نیز ابایی ندارد.
اگر سایر فیلمهای این کارگردان را دیده باشید قطعا به علاقه وافر او به فلشبک و فوروارد مطلع هستید. در جنتلمنها این موضوع بهخوبی قابل مشاهده است و این تنها یکی از دلایل خسته نشدن مخاطب از دیدن ادامه فیلم است.
استعداد ویژه ریچی باعث اختصاص دادن بودجههای فراوان از طرف شرکتهای فیلمسازی برای آثار این کارگردان شده است. علاوه بر این ارضای خواستههای این کارگردان برای هر بازیگری راحت نبوده و تمامی بازیگرانی که با وی همکاری داشتهاند بهترین بازی خود را در فیلمهای او اجرا کردهاند. بهعنوان مثال با مقایسه بازی متیو مک کانهی در این فیلم و فیلم قبلی خود به نام «سرنیتی» (Serenity) کاملا این تفاوت بارز است.
تمرکز ریچی همواره بر روی ساخت اثری خاص است او برای رسیدن به خواسته خود از هیچ پارامتری اجتناب نکرده و حتی از دیالوگهای نژادپرستانه و جنسیتی نیز استفاده میکند. در حقیقت ریچی مرز باریکی بین ژانر اکشن و کمدی کشیده است.
نقشآفرینی عالی بازیگران
اگر چه همانطور که گفته شد تمامی بازیگران به دلیل حضور در فیلم گای ریچی غایت بازیگری خود را به نمایش در آوردهاند اما بهسادگی نمیتوانیم به از بازی بیعیب و نقص چارلی هونام (در نقش ری) و هیو گرانت (در نقش فلچر) بگذریم. چرا که این دو بازیگر در سکانسهای متعددی که رو در روی هم قرار دارند با ترکیبی با نسبت یکسان از اجرای جدی و کمدی مانع از سر رفتن حوصله مخاطب در این سکانسها میشوند.
فیلمنامه پیچیده
در این برهه زمانی ذائقه علاقهمندان به فیلم، فیلمنامههایی بوده که انتهای آنها در ظاهر قابل پیشبینی و یا ساده است. شاید این موضع عجیب به نظر برسد اما در واقع چیزی که مخاطب را به یک فیلم علاقهمند میکند سبک روایت داستان و پیچیدگی هرچه بیشتر آن است چرا که ذهن مخاطب را درگیر خود کرده و او را مجبور میکند که تا انتهای فیلم حتی پلک نزند. ریچی که بهخوبی این موضوع مهم را میداند در این فیلم از این اصل پیروی کرده و با فیلمنامهای که در ظاهر درگیری بین چند میلیارد برای دستیابی به منابع مالی میکی پیرسون است، بیننده را مجبور به ادامهی تماشای فیلم میکند.
این فیلم در دقایق ابتدایی خود موضوع داستان را به بیننده نمایش داده و در ادامه با برانگیختن حس کنجکاوی مخاطب را به دنبال خود میکشاند. در فیلم «جنتلمنها» درست در لحظهای که بیننده انتهای داستان را حدس میزند و ممکن است از دیدن ادامه فیلم منصرف شود با نمایش صحنههای اکشن و دیالوگهای کمدی خود مانع از این کار میشود.
کلاف درهم پیچیده داستان
در کنار تمام جذابیتهایی که از فیلم «جنتلمنها» گفته شد ممکن است این فیلم از نقطه نظر افرادی که صرفا برای گذراندن وقت خود فیلم تماشا میکنند، جالب نباشد. چراکه از ابتدای فیلم سیل عظیمی از اطلاعات به مخاطب داده میشود که در ادامهی داستان و قدم به قدم به هم ربط داده شده و معنادار میشوند. در حقیقت داستان فیلم جنتلمنها مثل پازلی است که تا انتهای آن قطعات بهآرامی کنار هم جای گرفته و در لحظه آخر فیلم تصویر کلی نمایان میشود. این روند ممکن است از حوصله برخی افراد خارج بوده و باعث شود که در میان این حجم از دیالوگها، شخصیتها، فلشها و همچنین جامپ کاتهای متعدد گم شوند.
دیالوگهای اثرگذار
اگرچه تمامی سکانسهای این فیلم سرشار از دیالوگهای متعدد است، اما تعداد دیالوگهای بهیادماندنی آن به تعداد انگشتان دست نیز نمیرسد که آنها نیز منحصر به میکی پیرسون هستند. بهعنوان مثال یکی از دیالوگهای پیرسون به این صورت است: «اگر میخواهی پادشاه جنگل باشی نباید فقط ادای پادشاه را در بیاوری بلکه باید خود پادشاه باشی تا جای شکی باقی نماند چون شکها و تردیدها باعث بینظمی و نابودی میشوند.».
استفاده درست و بهاندازه از موزیک متن
تنها در تعداد معدودی از سکانسها آن هم در جایگاهی کاملا درست و برای القاء هرچه بهتر حس داستان از این عنصر بسیار مهم استفاده شده است. این موزیکها نیز همانند ژانر داستان گاهی خندهدار و گاهی نشانگر حس خشم، تنفر و درگیریهای موجود میان افراد است.
لوکیشنهای نسبتا محدود و تکراری
همانطور که گفته شد پایه و اساس این فیلم دیالوگهای کج دار و مریز آن بین ژانر کمدی و اکشن است. به همین دلیل است که نیازی به تمرکز زیاد بر روی طراحی میزانسنی خاص نبوده و کارگردان به لوکیشنهایی محدود و بدون جذابیت ویژهای بسنده کرده است. البته بایستی این نکته را مد نظر داشته باشیم که ساخت فیلمهایی از این دست تا حدی دشوارتر است، زیرا تنها با دیالوگها و نقشآفرینی بازیگران میتوان مخاطب را تا انتهای فیلم پای آن نگه داشت.
خلافکارانی با کت شلوار و کراوات
اگر به یاد بیاورید در گذشته بیشتر فیلمها خلافکاران را ساکن در محلههای فقیرنشین با لباسهایی از نوع اوباش نشان میدادند، اما امروزه همانطور که حتی در بیشتر فیلمهای ایرانی نیز دیده میشود روی دیگر سکه به نمایش گذاشته شده است و کارگردانان به دنبال تغییر سلیقه مخاطب به نمایش خلافکاران با کت شلوار و کراوات پرداختهاند. نام این فیلم را هم میتوان کنایهای به این موضوع دانست. خلافکارانی که در ظاهر جنتلمن به نظر میرسند اما در واقع بزرگترین تولیدکنندگان مواد مخدر اند.
شخصیتپردازی حرفهای
همانطور که پیشتر گفته شد ریچی علاقه زیادی به شخصیتپروری در فیلمهای خود دارد. بهویژه شخصیتهایی که در یک سکانس خاص و بیمقدمه از ادامه فیلم حذف میشوند. اگر شخصیت جذاب میکی، چهرهی مرموز متیو، بیتفاوتی ری و خنگ بودن فلچر را کنار بگذاریم، شخصیت مربی و شاگردانش به طرز عجیب و غریبی جالب به نظر میرسد. نقشآفرینی کالین فارل بهعنوان بازیگر شخصیت مربی در فیلم کاملا چشمگیر است. شاید بتوان شخصیت مربی را نمادی از رابینهود دانست، زیرا او به همراه شاگردانش که در جایجای داستان به گانگستر بودن آنها نیز اشاره میکند، کارهایی را انجام میدهد که در عین حال هم خوب و هم بدند. او از کار بدی که گروهش در قبال میکی پیرسون انجام دادهاند، ناراحت بوده و در صدد جبران آن برمیآید.
چند شخصیتمحوری داستان
در ابتدا شاید این طور به نظر برسد که نقش اول فیلم میکی پیرسون است؛ اما وقتی ادامه فیلم را میبینیم متوجه میشویم که میکی پیرسون مدت زمان کمی را در فیلم حضور دارد و داستان فیلم تنها به یک شخصیت محدود نمیشود.
امتیاز نسبتا کم فیلم در مقابل سر و صدای زیاد آن
با سرو صدای زیادی که هنگام انتشار این فیلم شنیده و بنرهایی از آن که در سایتهای مختلف دیده شد، شاید تصور امتیازی در حد 9 از طرف سایت IMDB خیلی دور از ذهن نباشد؛ اما این فیلم امتیاز 7.9 را به خود اختصاص داد. این موضوع کیفیت فیلم را زیر سؤال نمیبرد، چراکه جنتلمنها نیز مانند سایر فیلمهای سینمایی علیرغم نکات مثبتی که در آنها وجود دارد، هیچگاه بینقص نیستند و حضور گای ریچی بهعنوان کارگردان، نویسنده و تهیهکننده در این فیلم موجب دیده شدن هرچه بیشتر آن شده است.
تصویربرداری هماهنگ با داستان
همانطور که در فیلمهای کمدی یکی از پارامترهای تأثیرگذار، مدل بازی و بیان دیالوگها توسط بازیگر است. در فیلمهایی با ژانر اکشن نیز نحوه تصویربرداری پارامتر مهمی در تاثیرگذاری فیلم بهحساب میآید. بهعنوان مثال در سکانسهایی که سرعت دخیل میشود هماهنگ بودن واکنش بازیگران و به تصویر کشیدن درست آن میتواند تأثیر آن سکانس را بیشتر کند.
سکانسهای چندگانه
در این فیلم از سکانسهای چندگانه استفاده شده است، به صورتی که در پایان یک سکانس متوجه میشویم که واقعی نبوده و سکانس اصلی در ادامه آورده میشود. اگرچه این متد خاص نبوده و در آثار معمولی تلویزیونی نیز به چشم میخورد، اما جذابیت خود را از دست نداده و موجب غیرقابل پیش بینی شدن داستان میشود.
شباهت فیلم به سریال «Breaking Bad»
این فیلم را میتوان نسخه جدیدی از سریال «Breaking Bad» دانست چرا که در آن سریال نیز شخصیت اول داستان یعنی «والتر وایت» در تلاش برای به دست آوردن پول از طریق فروش مواد مخدر بود با این تفاوت که او تنها برای آینده فرزندانش این کار را انجام میداد. نکته دیگری که باعث شباهت این دو اثر میشود، جذاب بودن نقش اول فیلم برای مخاطب است؛ یعنی بیننده با دیدن حس بازیگر و پی بردن به شخصیت آن به او علاقهمند شده و حتی در حین انجام کارهای اشتباه و خلاف نیز او را تشویق به انجام آن میکند. بهطور کلی حتی اگر موضوع اصلی این دو اثر مشابه یکدیگر باشد، فیلم «جنتلمنها» اثری هالیوودی است که نه تنها طرفداران بیشتری را از آن خود کرده است، بلکه در گیشه نیز برتری دارد.
تماشای دوباره فیلم
برخی از طرفداران این فیلم اعتقاد دارند که برای درک بیشتر آن لازم است تا یک بار از نقطه نظر یک فیلم اکشن و بعدی بهعنوان یک اثر کمدی و سرگرمکننده این فیلم دیده شود.
در پایان میتوان گفت اگرچه فیلم «جنتلمنها» مانند سایر آثار سینمایی بیعیب و نقص نیست؛ اما به دلیل بازگشت گای ریچی به سبک فیلمسازی خود و به وجد آوردن طرفدارانش و همچنین هیجانانگیز بودن خود فیلم موجب هرچه بیشتر دیده شدن این فیلم شده است. در آخر اینکه دیدن این فیلم نه تنها برای طرفداران گای ریچی توصیه میشود، بلکه کسانی که هیچ شناختی از این کارگردان سرشناس ندارند را نیز به طرفداران آن اضافه میکند.
برای تماشا و دانلود فیلم سینمایی جدید دوبله/زیرنویس میتوانید به «گپ فیلم: مرجع دانلود فیلم و سریال» سر بزنید.