حقیقت عملی زندگی کردن در این دنیا، این است که همهی ما آسیبپذیریم. اما بسیاری از ما، به جای اینکه سعی کنیم با وجود تمام ضعفهایمان، از زندگی خود کمال استفاده را ببریم، همواره تلاش میکنیم تا عیب و نقصهایمان را بپوشانیم. با یوکن همراه باشید.
اینکه همواره تلاش کنیم تا عیبهای خود را از بین ببریم و به یک انسان بیعیب و نقص تبدیل شویم، چه در روابط، چه در کار، یا چه در خانه، اغلب فقط منجر به استرس، اضطراب، افسردگی و قضاوت عجولانه میشود.
برِنه براون (Brené Brown) که مدرک دکترا دارد، در کتاب خود به اسم «شجاعت زیادی: چگونه شجاعت آسیبپذیر بودن، شیوهی زندگی کردن، عشق ورزیدن، والدین بودن و رهبر بودن را تغییر میدهد» (Daring Greatly: How the Courage to Be Vulnerable Transforms the Way We Live, Love, Parent and Lead) نوشته است:
آسیبپذیری، زادگاه عشق، تعلق، شادی، شجاعت، جوابگویی، مسئولیتپذیری و صحت است. اگر بخواهیم به زندگی و اهداف خود وضوح بیشتری ببخشیم، باید مسیر آسیبپذیری را در پیش بگیریم.
اگر میخواهید خودتان را کاملا بپذیرید، فقط کافی است که خود را علیرغم آسیبپذیریها و عیب و نقصهایتان، قبول و درک کنید.
این درک کردن و پذیرفتن، یعنی با خود همانطوری که هستید، مهربان باشید و به جای اینکه سعی کنید خودتان را بکوبید، از نو بسازید و شبیه به دیگران رفتار کنید، همه چیز را بر پایهی خود حقیقیتان بنا کنید.
آسیبپذیر بودن، یعنی بدانید در چیزی (نوشتن، یادگیری، ارتباط و...) افتضاح هستید، اما باز هم برای پیشرفت تلاش کنید یا برای بهتر شدن، از دیگران بازخورد و مشاوره بخواهید.
اِستفان راسِل (Stephen Russell) که یک نویسنده است، میگوید:
آسیبپذیری، تنها وضعیت قابل اعتماد ماست. آسیبپذیر بودن به معنای این است که هم خود را در معرض خطرات بگذارید، و هم بتوانید سود ببرید. وقتی خود را در معرض خطرات زندگی میگذارید، در واقع خود را در معرض زیبایی و بخشش نیز میگذارید.
آسیبپذیری خود را پنهان نکنید. انکارش نکنید، زیرا این بزرگترین دارایی شماست. آسیبپذیر باشید و آن را بپذیرید. موقعیت جدید، حالا چه مردم باشد، چه چیزهای دیگر، تنها زمانی میتواند به سمتتان بیاید که شما آسیبپذیر باشید و خود را در معرض همهچیز بگذارید.
فهرست زیر، یک یادآوری است که به شما نشان میدهد افراد آسیبپذیر، علیرغم عیب و نقصها، ضعفها و ترسهایشان، چهکار میکنند.
1. افراد آسیبپذیر، به خود اجازه میدهند که خودشان باشند
آنها خودِ واقعی و پرعیب و نقصشان را پذیرفتهاند. به خاطر همین طرز تفکر، همیشه آرامند، کارهای خود را با آرامش پیش میبرند، از دنیای آشفته و مدرن امروزی کناره میگیرند و از هر کاری که انجام میدهند، لذت میبرند و شکرگزارند.
زمانی که میخواهید خود حقیقیتان را با ضعفها، عیب و نقصها و خوردهشیشههای خود بپذیرید، به جای اینکه برای خود دل بسوزانید، بیشتر کارهایی را انجام میدهید که به شما حس سرزندگی بدهد.
زمانی که خود حقیقیتان را دنبال میکنید، باعث ایجاد فرصتهای جدیدی میشوید، تجربیات متفاوتی کسب میکنید و همان زندگیای را میسازید که میخواستید.
اشتباه نکنید. دنیا منتظر شماست. منتظر است که به خودتان اجازه دهید همینی که هستید باشید. منتظر است که بلند شوید و کارهایی که باعث سرزندگیتان میشود را انجام دهید. و در نهایت، منتظر است که دیگر اینقدر از خود سوال و پرسش نکنید.
2. آنها میآموزند، پیشرفت میکنند و اگر نیاز بود، طرز فکر خود را تغییر میدهند
ذهن ما مملو از تعصباتی است که در طول زمان توسط تجربیات شخصی، رویدادها و حافظهی خودمان شکل گرفتهاند.
با گذشت زمان، عقایدتان باعث میشود که مغز شما دربارهی خودتان، به نتایج اشتباهی برسد. این طرز تفکر، میتواند بر درک شما از خودتان تاثیر بگذارد.
کارول دوِک (Carol Dweck)، نویسندهی کتاب «روانشناسی نوین موفقیت» در کتاب خود نوشته است:
تحقیقات بیست سالهی من، نشان داده است که دیدگاه انسانها نسبت به خودشان، عمیقا بر نحوهی هدایت زندگیشان تاثیر میگذارد. همین دیدگاه، میتواند مشخص کند که آیا شما میتوانید همان فردی باشید که میخواهید و آیا به چیزهایی که برایتان ارزش دارند، میرسید یا خیر.
داستانهایی که به خود میقبولانید، حرفهایی که دربارهی خود میزنید و چیزهایی که در مورد خودتان باور دارید، هم میتواند از خیلی اتفاقها جلوگیری کند و هم میتواند باعث شود تا از زندگی، کمال لذت را ببرید.
افراد آسیبپذیر، همواره سعی میکنند خود را بشناسند، ببینند چه چیزی در زندگی آنها بیشترین اهمیت را دارد، چه چیزی آنها را سرزنده میکند، چه چیزی آنها را دلسرد میکند و اینکه چگونه تفاوتها را تشخیص دهند. اینگونه میتوانند علیرغم ضعفهای خود، باز هم رو به جلو حرکت کنند.
اگر شما خود را به اندازهی کافی نشناسید، به جای انجام کارهایی که باعث میشود از زندگی بیشترین بهره را ببرید، سعی میکنید به دنبال ایدهآلهای موفقیت از نظر جامعه باشید، نه از نظر خودتان.
3. آنها به طور کامل، احساسات خود را پذیرفتهاند و با وجود عیب و نقصهای عاطفی خود، سعی میکنند کار درست را انجام دهند
صادق بودن دربارهی احساساتتان، کمی دشوار است.
اما زشتی زندگی اینجاست که اگر احساسات منفی را کنترل نکنید، زندگی عالی و رویاهایتان را میدزدد، ایدههایتان را خرد و خاکشیر میکند و اولویتهایتان را تغییر میدهد.
احساسات منفی میتواند روابط ما را نابود و ما را بدبخت کند. امیلی رابِرتز (Emily Roberts)، روانپزشک و فوق لیسانس علوم انسانی میگوید:
به عبارت دیگر، اگر تصمیم بگیرید که احساسات خود را پنهان کنید، آن را نادیده بگیرید، در خودتان بریزید، وانمود کنید وجود ندارد یا خودتان را متقاعد کنید که به احساساتتان اهمیت ندهید، سرانجام از فرط استرس، بیمار میشوید.
بهتر است برای مدیریت احساسات خود، با آنها پیش بروید. به جای پنهان کردن احساساتتان، قبول کنید که احساسات منفی بخشی طبیعی از تجربیات ما هستند، دربارهشان کنجکاو باشید و با آغوش باز آنها را بپذیرید.
هرچه نسبت به خودتان و دیگران بیشتر آسیبپذیر باشید، بهتر است. محققان به این «تاثیر آشفتگی زیبا» میگویند. بسیاری از افراد دیگر، آسیبپذیری ما را امری مثبت میبینند. به اشتراک گذاشتن احساسات خود، ممکن است از نظر شما، یک نقطه ضعف به حساب بیاید، اما برای دیگران، این کاری شجاعانه است و باعث ایجاد اعتماد و ارتباط میشود. اگر حس میکنید مشکلی وجود دارد، از کمک گرفتن نترسید.
همچنین میتوانید برای یادگیری بیشتر احساساتتان، از نوشتن دفترچه خاطرات استفاده کنید. اگر فرصت آسیبپذیر بودن را از دست دادید، تمام چیزهایی که قبل از آن، در طول و بعد از آن احساس کردید را بنویسید. دانستن این نشانهها، به شما کمک میکند که دفعهی بعدی، جلوی از دست دادن فرصتهای دیگر را بگیرید.
برای اینکه از زندگی کمال استفاده را ببرید، آسیبپذیر باشید و تلاش کنید با تغییر همزمان چند چیز، این آسیبپذیری را به عادت خود تبدیل کنید. با برداشتن گامهای کوچک به سمت خود حقیقیتان، مسیر رشد خود را مدیریت کنید. این، یکی از بهترین روشها برای تلاش هرچه بیشتر به سمت اهداف مهم زندگیتان است.
4. افراد آسیبپذیر، همواره به دنبال تجربیات تازهاند
آسیبپذیری ما انسانها، امری اجتنابناپذیر است. این فقط بخشی از چارچوب تغییرناپذیر وجودی انسان است.
اگر در زندگی خود همهی تلاش خود را بکنید تا کاملا ایمن باشید و از آسیبپذیری دوری کنید، بسیاری از فرصتها و لذتهای زندگی که در انتظارتان است را از دست خواهید داد.
امتحان کردن چیزهای جدید، آن هم برای افرادی که ضعفهای زیادی دارند، بدون شک امری دشوار است. این افراد بارها از خود میپرسند: «آیا باید این کار را انجام دهم؟ اصلا میتوانم این کار را بکنم؟ با انجام این کار احمق به نظر نمیرسم؟ دارم چه غلطی میکنم؟» شاید به نظر چیز بدی بیاید، اما در واقع، این حالت نه تنها طبیعی است، بلکه بسیار هم خوب است.
همین شجاعت که به خود اجازه دهید با وجود ترسهایتان، در معرض دید دیگران باشید، یک محرک قدرتمند است. تعویض یکسری چیزها، میتواند به حفظ شوق و انگیزه شما کمک کند.
دکتر برِنه براون میگوید:
صادقانه بگویم، هیچ چیز ناراحت کنندهتر، خطرناکتر و مضرتر از آن نیست که من باور کنم بیرون زندگیام ایستادهام و همواره به این فکر کنم که اگر شجاع بودم و جرات دیده شدن را داشتم، چه اتفاقی میافتاد.
از خودتان بپرسید: اصلا احتمال رخ دادن چیزهایی که من از آنها هراس دارم، چقدر است؟ اگر احتمالش پایین باشد، نتایجی که احتمال رخ دادنش بیشتر است، چیست؟
پذیرش تجربیات جدید، یکی از سختترین کارهای ممکن است، اما همین هم یکی از مهمترین ویژگیهای افراد آسیبپذیر است.
5. افراد آسیبپذیر، به افکار دیگران اهمیت نمیدهند
طبیعت انسان، این است که میخواهد دوست داشته شود و پذیرفته شود، در نتیجه، بیوقفه به دنبال انطباق است. اما اگر شما آگاهانه تلاش کنید تا جلوی اهمیت دادن به حرف دیگران را بگیرید، بالاخره از این بند، آزاد میشوید.
ترس شما از اینکه شما را قضاوت کنند یا اینکه کسی غلطها، خطاها و اشتباهاتتان را بگیرد، مانع پیشرفت شما میشود. احتمالا شما بیش از حد به اطلاعات منفی توجه میکنید.
نکته اینجاست که ترس، تقریبا در اکثر مواقع اصلا وجود ندارد. مردم آنقدر محو ترسهای خود هستند که حواسشان به ترسهای شما نیست. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد طوری که ما آسیبپذیریمان را میبینیم، با طوری که دیگران آن را تفسیر میکنند، اصلا تطابق ندارد.
برای اینکه نگران حرفهای دیگران نباشید، وضعیت را تغییر دهید و آن را طوری دیگر برای خودتان تعریف کنید. بروس هوبارد (Bruce Hubbard)، مدیر گروه بهداشت شناختی و استادیار روانشناسی و آموزش در دانشگاه کُلُمبیا (Columbia University) میگوید:
شما میتوانید تفسیرهای دیگر از شرایط فعلیتان، فاصلهی روانی کمی ایجاد کنید، فاصلهای که باعث میشود افکار منفی شما کمتر قابل باور باشد. به این کار، بازسازی شناختی گفته میشود.
بازسازی شناختی میتواند به شما کمک کند تا بتوانید افکار منفی و تحریف شدهای که اغلب نتیجهی ترس و احساسات منفی شما است را تغییر دهید. برای پردازش افکار منفی و نگرانیهایتان، یک روش سازنده پیدا کنید. نکات مثبت انتقادهای دیگران را بیاموزید، چرا که با یاد گرفتن این نکات مثبت، قطعا چیزی دستگیرتان میشود و در نهایت سود میکنید.
6. آنها دلسوزی به خودشان را تمرین میکنند
افراد آسیبپذیر با خودشان مهربان هستند.
وقتی ضعفهای شما، از کنترلتان خارج شود، حالت روحی شما به سرعت تغییر میکند. همین احساس روی پیشرفت شما در زندگیتان، به طور قابل توجهی تاثیر میگذارد. این احساس باعث میشود شما به راحتی انتخابها، بلندپروازیها، ارزشها و تواناییهای خود را زیر سوال ببرید. برای همین هم، این نکته بسیار مهم است که به عیبهایتان اهمیت ندهید.
در دههی گذشته، دلسوزی، به عنوان یک احساس مهم برای سلامت جسمی و روانی به حساب آمده است. به جای انتقادهای تند و خشن، به بیکفایتی یا نا امیدی های خود با درک، صبر و پذیرش پاسخ دهید.
دکتر جولیا برِینز (Julia Breines)، که روی چگونگی تاثیر تجربههای اجتماعی بر شیوهی رفتار مردم تحقیق میکند، توضیح میدهد:
تواناییِ بخشیدن اشتباهات بزرگ و کوچکمان، برای سلامت روانی، امری حیاتی است. عدم بخشش خود، میتواند به خودکشی، اختلالات تغذیهای و مصرف بیش از حد الکل ختم شود.
افرادی که توانایی توانایی دلسوزی بیشتری دارند، میتوانند استرس خود را بهتر کنترل کنند و وقت خود را صرف موقعیتهای استرسزا نمیکنند.
همهی ما به طریقی، یک «آشفتگی زیبا» هستیم. همهی ما ضعفها و نقصهایی داریم. این چیزی نیست که از آن شرمنده باشیم. زمانی که ما ضعفهایمان را بپذیریم، دیگران نیز با عیب و نقصهای ما کنار میآیند و همین میتواند قدمی قدرتمند برای برقراری ارتباط قویتر با دیگران باشد.
برای اینکه از زندگی خود کمال استفاده را ببرید، به جای نظرات دیگران، با خود حقیقیتان صادقتر باشید. باید بدانید چه کسی هستید و سعی کنید همان فرد باقی بمانید. از احساسات خود آگاه باشید و به جای اینکه اجازه دهید از کنترلتان خارج شود و افسار زندگیتان را در دست بگیرد، آن را درست مدیریت کنید. در نهایت، خود را به اندازهی کافی دوست داشته باشید تا به مردم نشان دهید واقعا چه کسی هستید.
منبع: Medium