من شدیداً بر این باور هستم که اگر میخواهیم موفق باشیم، باید خورهی کتاب خواندن باشیم و در مورد این که دنیا چگونه است و چطور کار میکند و چه قوانینی دارد، خیلی کنجکاو باشیم. چه داستانی و چه غیرداستانی، هر نوع کتابی که بخوانید، به شما دید وسیعی میبخشد که باعث میشود مشکلاتتان را طور دیگری ببینید. با یوکن همراه باشید تا بیشتر آشنا شوید.
برای مثال، یک کتاب زندگینامه 300 صفحهای که فقط چند هفته وقت شما را میگیرد، میتواند زمان زیادی از شما را برایتان نگه دارد و جلوی اتلاف وقت در زندگیتان را بگیرد. فقط در صورتی که یاد بگیرید اشتباهات دیگران را تکرار نکنید (من تلاش میکنم ماهی یک بار زندگینامه اشخاص مختلف را بخوانم). با کمی سرمایهگذاری زمان و اختصاص تلاشتان برای خواندن این نوع از کتاب، هم ارزش بدست میآورید و هم تدبیر.
درسهایی کاربردی در مورد زندگی واقعی که میتواند تمرین شود و در آخر یاد گرفته شوند، تفکری که ایدههای نوین را به ما ارائه میدهد و تمامی مهارت هایی که از کتابها یاد میگیرید، روزی در مسیر شغلیتان به درد شما میخورد.
بیشتر وقتها همکارانم از من میپرسند که آیا کتاب مفیدی برای آموزش رهبری که در جهت مثبت تاثیرگذار شده باشد، دارم یا نه؟ جواب من بله است و فلسفهام بسیار ساده: اگر کتابی طرز تفکر من را تغییر دهد تا روی من تاثیرگذار باشد، پس یک ضرورت محسوب میشود. خوشبختانه من هم کتابهای زیادی را دنبال کردهام و هم الماسهای پنهانی را در نیمه راه شناسایی کردهام که تا حد زیادی در زندگیام برایم مفید و یاریرسان بوده است.
به عقیدهی من، جوانهای امروزی دو دستهاند. دستهی اول کتابهای مربوط به توسعه فردی را به سخره میگیرند و دومین دسته هم تمام تلاش خود را میکنند تا به بقیه اثبات کنند که این نوع از کتابها بهترین نوع کتابند (خودم به گناه دستهی دوم آلوده هستم). اما از آنجایی که اکنون به علت تقاضاهای زیادی که از من شده، مجبور به معرفی چند کتاب هستم، سعی میکنم عطشم را خاموش کنم و درست راهنماییتان کنم.
اگر تازهکار هستید یا میخواهید بنیان مسیر شغلی خود را از همین الان آغاز کنید، بهترین کار این است که آن را خالصانه انجام دهید. برای انجام دادن این کار زمان کمی نیاز است، اما چنانچه این کار را درست انجام دهید، میتوانید نتایج آن را در تمام جنبههای مسیر شغلی خود ببینید.
لیستی که در ادامه ارائه میدهم، در واقع شروع مسیر شغلی شما را رقم خواهد زد. به خاطر داشته باشید که خودتان مسئول بهبود و اصلاح وضعیت خودتان هستید.
1. جادوی فکر بزرگ (نوشته دیوید جِی شوآرتز David J. Schwartz)
هدف والایی برای خود تعیین کنید و در جهت رسیدن به آن مثبت فکر کنید. تواناییهای خودتان را دستکم نگیرید و تواناییهای دیگران را نیز دستبالا نشمارید. برای هر کاری که انجام میدهید، اشتیاق و خوشبینی را با آن بیامیزید. فراموش نکنید که باید روی خودتان و تواناییهایتان سرمایهگذاری کنید و از هر شکست به عنوان یک درس یادآوری کنید و آن را فرصتی برای رشد و توسعه شخصی خود بدانید.
بهترین درسی که من از این کتاب گرفتم و تا حد خیلی زیادی به من کمک کرد، شعار شوآرتز در مورد ترس بود: برای این که ترس را در وجود خود درمان کنید یا از بین ببرید، باید اقدامهای بزرگ و عمدی برای آن انجام دهید و به عمل خود اطمینان کامل داشته باشید.
«باید این را باور کنید و بپذیرید که شدنی است و اتفاق میافتد. وقتی باور کنید که چیزی اتفاق میافتد، سعی کنید این باور را عمیقاً در خود به وجود بیاورید، ذهن شما در این جا هرکاری میکند تا راهی برای رسیدن به آن خواسته شما پیدا کند. باور به یک راه حل، راه رسیدن به آن را آسانتر میکند.»- دیوید جِی شوآرتز
2. کتاب آیین دوستیابی (نوشتهی دیل کارنگی)
این اولین کتابی است که من در حوزهی توسعه فردی خودم آن را خواندم و برایم خیلی کارآمد بوده است. این کتاب در سال 1937 منتشر شده، اما کتابی است که در هر زمانی برای تبدیل شدن به رهبری تاثیرگذار و قانع کننده و دوست داشتنی، قابل استفاده و رایج است. این کتاب هیچوقت قدیمی نمیشود.
وارن بافت (Warren Buffet) رسیدن به موفقیت خود را مدیون خواندن این کتاب و به عمل گرفتن نکات جزیی و کلیدی آن میداند. برای این که تبدیل به فردی تاثیرگذار و موفق به عنوان یک رهبر بشوید، میتوانید از خواندن و به کار گرفتن مطالب این کتاب شروع کنید.
3. مدیتیشن از مارکوس اورلیوس (گرگوری هایز)
این کتاب، بهترین کتاب در زمینه فلسفه رواقیون است که تابحال آن را خواندهام. یک راهنمای کامل از نظم، مسئولیت پذیری شخصی، اخلاق، خودانگیزشی، شرف، نیرومندی و انسانیت. به شما پیشنهاد میکنم که حتماً در کنار این کتاب، دفترچهی یادداشتی به همراه داشته باشید و نکات مهمی که از آن یاد میگیرید را برای خود یادداشت کنید.
بیایید در موردش فکر کنیم: در سال 170 پس از میلاد مسیح، پرقدرتترین مرد دنیا، به گوشهای پناه برد و آنجا درسهای زندگی و شعارهایش را برای خودش نوشت تا به شخص بهتری تبدیل شود. چیزی که در مورد این کتاب، من را خیلی شگفتزده میکند این است که در تمام این سالها این کتاب هیچوقت قدیمی نشده است و در نهایت امروز شما با ورق زدن آن میتوانید به وفور خرد را دریابید. شما باید این کتاب را حتماً بخوانید.
4. گزنفون، کتاب هنر رهبری و جنگ (اثر کوروش کبیر، ویرایش لاری هدریک)
بر اساس گفتهی پیتر دراکر، پدر تئوری مدیریت، این کتاب هنوز هم «بهترین کتاب در زمینه رهبری» است. در این کتاب از تجارب سالها لشگرکشی کوروش کبیر به شیوهای رسا و ساده و روان سخن گفته است. این کتاب سرشار از مثالهایی در مورد این که چگونه به یک رهبر محبوب و شجاع تبدیل شویم سخن میگوید. از ساختن همهچیز از طریق اعتماد ، وفاداری ، تحسین و دوستی میگوید.
موضوع رایجی که از اول تا آخر کتاب، ذهن من را به خود مشغول کرده بود، این بود که: وقتی کوروش موفق بود، تمام همکارانش و انسانهای اطرافش نیز موفق بودند و همیشه خوشیها و شادیها را با هم به اشتراک میگذاشتند. این بهترین بیوگرافی است که در مورد کوروش بزرگ نوشته شده است. همان شخصی که از او به عنوان «پدر حقوق بشر» یاد میشود.
5. کتاب 4 ساعت کار در هفته از تیم فریس
این کتاب زندگی شما را بر حسب تغییر طرز فکر شما دگرگون میکند و نگرش شما را در مورد این که «کارها باید چطور باشند» در ساعات کاری، به طور کامل عوض خواهد کرد.
«چیزی که بیش از پیش از انجام آن میترسیم، دقیقاً همان چیزی است که باید انجامش دهیم.»- تیم فریس
6. کتاب بنجامین فرانکلین (یک زندگی آمریکایی از والتر ایزاکسون)
هیچوقت نمیتوانم در این مواقع جلوی خودم را بگیرم و بیوگرافی بنجامین فرانکلین که علاقهی همیشگیام بوده را لیست نکنم. در این کتاب درسهای زیادی برای یادگیری وجود دارد که میتوان از تاریخ ظهور ایالات متحده آمریکا و نقش یکپارچهی بنجامین فرانکلین در آن، آنها را فرا گرفت.
علاوه بر اینها، خواننده متوجه این موضوع میشود که بنجامین فرانکلین چگونه توسعه فردی مییابد و به صورت منظم و روزانه برای بهتر شدن خودش تلاش میکند. برای مثال، فرانکلین برای شناخت و اندازهگیری ضعفهای خودش، سیستمی طراحی کرده بود. او تمام ضعفهایش را یادداشت کرده بود و رفتار خودش را برای مقابله با آن ضعفها زیر نظر داشت. در پایان هر هفته، او در مورد کارهایی که کرده بود و رفتارهایش، ارزیابی خاص خودش را انجام میداد و اگر به آن حد از رضایت در مورد رفتارهایش و بهبود ضعفهایش نرسیده بود، برای تبدیل شدن به فردی خردمند و بهتر، تلاشی دوباره میکرد یا تغییر رویه میداد.
7. کتاب داستان موفقیت نخبگان (اثری از مالکوم گلدول)
10 هزار ساعت! بله 10 هزار ساعت همان زمانی است که برای انجام تمرینات لازم برای رسیدن به موفقیت ضرورت دارد. برای این که حرفهای شوید، از همین حالا شروع کنید. ساعت را بشمارید.
منبع: addicted2success