لحظههایی توی زندگی پیش میان که زمین میخورید و احساس میکنید قدرت از جا برخاستن رو ندارید.
زمانی میرسه که آینده چنان مبهم میشه که به دیوار سیاهی از پوچی تبدیل میشه که چیز بدی هم نیست، مثل یه غار پر از هیولا نیست که از ورود بهش بترسید، هیچه. فرانسویا بهش میگن لُ نِیان (le néant) که پوچی و وحشتناکه.
فکر کردن به آیندهای که آیندهای توش نیست ، اگه همچین چیزی ممکن باشه، وحشتناکه. پس فقط میخواید که پا پس بکشید. از مسابقه بیرون بیاید. از کسب و کار بیرون بیاید. وحشت زنده بودن بهتون غلبه میکنه.
من به خودم گفتم هدفت از زنده بودن چیه؟ فقط برای این زندهای که بمیری؟ برای من هیچ هدفی وجود نداره؟ زندگی هدفی نداره؟ و سوالاتی بیجواب داشتم و از مادر و پدرم پرسیدم چرا این اتفاق داره میافته؟ از دکترها پرسیدم چرا این اتفاق داره میافته؟ و هیچکس نمیدونست. بعضی چیزها توی زندگی وجود دارن که از کنترل شما خارجن. شما نمیتونید تغییرشون بدید و باید باهاشون کنار بیاید. در ادامه با یوکن همراه باشید.
فوق العاده بود . ممنون
خیلی ممنوم