اگر هر چیز در زندگی روزمره به روال خود پیش برود دیگر لازم نیست خودمان را برای کنترل و به دست گرفتن افسار زندگی خسته کنیم تا در نهایت از سردرگمی و بلاتکلیفی نجات پیدا کنیم. با حرکت کردن خود به خود زندگی در مسیر درست، ما نیز می توانیم از تک تک لحظات زندگیمان لذت ببریم. در ادامه قصد داریم به معرفی چند نشانهای بپردازیم که حاکی از درست حرکت کردن مسیر زندگی است. در ادامه با یوکن همراه باشید.
1. با از خواب بیدار شدن، مشتاقانه انتظار تجربیات معنی دار و لذت بخش را می کشیم
با شناخت کامل از نیازهای خود، می توانیم روزمان را طوری برنامه ریزی کنیم که در هر روز حداقل چندین تجربهی لذت بخش را در جهت ارضای نیازهای درونیمان داشته باشیم. در واقع برای داشتن یک روز خوب باید با روی خوش به استقبال پیشامدهای آن روز رفت و روزتان را با انتظارات مثبت شروع کنید. هر تجربهی لذت بخشی می تواند به فعالیتهای شغلی، تحصیلی و یا خانوادگی مربوط باشد. مثلاً انجام دادن کارهایی از قبیل مطالعه، تماشای برنامه مورد علاقهتان و یا وقت گذرانی با دوستانتان می تواند چنین تجربهی لذت بخشی را برای شما به ارمغان بیاورد. کوتاه یا بلند بودن تجربه مهم نیست. نکته اصلی اینجاست کاری را انجام دهید که از آن لذت ببرید تا بتوانید نیازهای درونی خود را برطرف کنید و برای خودتان ارزش قائل شوید. در واقع با اختصاص دادن لحظاتی از زندگی به خودتان، می توانید به حفظ و تقویت روحیهتان کمک کنید و برای مقابله با چالشهای زندگی استوارتر باشید.
2. با بودن همه سختیها از زنده بودنمان حس خوبی داشته باشیم
به طور حتم همهی ما برای یکبار هم شده، دچار استرس شدهایم. استرس می تواند بسته به موقعیتی که در آن هستیم باشد، اما همیشه فرصت بالقوه ای برای رشد و یادگیری است. استرس باعث می شود از توجهمان به هر آنچه برایمان حائز اهمیت بوده است بکاهد. هرکس به شیوهی خود با اتفاقاتی که در زندگی است روبرو می شود اما این چالشها در هر فردی متفاوت است. کاملاً طبیعی است که هر کس در زندگی خود احساس ناامیدی را تجربه کند، که این تجربه می تواند در نتیجهی مشکلات کاری و یا خانوادگی هر فردی اتفاق بیفتد. تجربهای که در آن شخص دچار تزلزل شخصیت می شود و به راحتی ممکن است از دیگران و یا در مواردی از خودشان فاصله بگیرند. اما اگر این احساس به نوعی به عادت تبدیل شود و حالتی از اجتناب تجربی (خودداری از افکار، احساسات، خاطرات و سایر تجربیات درونی) شکل بگیرد، بهتر این است از مشاور کمک بگیرید. به طور حتم وقتی در شخصی حالات ذکر شده پیش می آید، ارتباط خود را با زمان حال از دست می دهد و دیگر نمی تواند همچون گذشته پر انرژی و سر زنده باشد؛ قادر به خوش بینی واقع بینانه و انعطاف پذیری شناختی نخواهد بود و دیگر تمایلی برای به چالش کشیدن خود در چالشهای معنی دار نخواهد داشت. شاید زمانی که از خواب بیدار می شوید تمام برنامه ریزیهای آن روز خود را در ذهنتان مرور کنید تا از آن روز نهایت لذت را ببرید و در زمان حال زندگی کنید اما باید این آمادگی را هم داشته باشید که شاید کارهایتان طبق برنامه پیش نروند؛ باید به امر باور داشته باشید که انحراف مسیر می تواند خود فرصت بالقوهای برای رشد و یادگیری باشد پس در مسیر درستی در حرکت هستید.
3. از گذشتمان عبرت بگیریم، چشم به راه آینده، زندگی در زمان حال
در عین توجه به زمان حال از توجه به ابعاد کلی تر زندگیمان غافل نشوید این یکی از الزامات خود مراقبتی است. باید یک درک کلی از روایت زندگیتان در طول زمان داشته باشید. باید بدون آنکه در گذشته جا بمانید از آنها درس عبرت بگیریم اما حواستان باشد که اتفاقات بد گذشته باعث توقف شما در حال و آینده نشود. خلاصه کلام اینکه باید علیرغم زندگی در زمان حال به توانایی خود نظارتی سالم در گسترهی زمان بدهید و بدون جا ماندن در روزهای از دست رفته، از آنها درس بگیرید و بدون ترس از آینده با رویکردی واقع بینانه به انتظار فردایی بهتر باشید.
4. با احساس رضایت از روزی که گذراندهاید به استقبال خواب بروید
برای داشتن یک خلوت با خودتان پایان روز، زمان مناسبی است تا کارهایی که در آن روز انجام دادهاید را یکبار دیگر مرور کنید. ببینید مجموعاً تا شب چه حس و حالی را تجربه کردهاید به طور مثال سرکار چطور بوده اید، با چه چالشهایی روبرو شدهاید و یا چه تجربیاتی به دست آوردهاید. به طور حتم خواهید دید که بعضی روزها را با یک احساس عالی و برعکس بعضی دیگر را با تأسف و پشیمانی پشت سر گذاشتهاید. اما اگر شما بتوانید زندگی خود را در مسیر درستی قرار دهید مطمئناً اغلب اوقات از زندگی خود احساس رضایت می کنید. هر فردی انتظارش از روزی که قرار است پشت سر بگذارد متفاوت است به همین علت است که هر کس باید در ابتدا اولویتهای خاص خود را بشناسد. این نکته را در نظر داشته باشید که قبل از رها کردن افکارتان و به خواب رفتن، زمانی را برای مرور اهداف روز بعدتان در نظر بگیرید تا به خودتان ثابت کنید امروز حواستان به دغدغههایتان بوده و برای دغدغههای فردای خود نیز برنامه دارید و با یک احساس رضایتمندی که آلوده به کمال گرایی باشد به استقبال یک خواب آرام و شیرین بروید. پس زندگیتان را خوب مدیریت کنید.
5. با استفاده از تجربیات دیگران حس خوبی را از آنها خواهید گرفت
بیشتر افراد معمولاً در تلاشاند ظاهر خود را حفظ کنند و روابط اجتماعی بالایی داشته باشند اما باز از درون احساس تنهایی می کنند. در چنین مواقعی اطرافیانشان نمی دانند آنها چه حسی دارند و یا درونشان چه می گذرد. این فشارهای اجتماعی است که افراد را وادار به پوشاندن نقاب خوشحالی می کند و متأسفانه باعث تقویت حس خود فریبی در شخص می شود. در مقابل اگر روابط حقیقی و معنا دار داشته باشید حتی اگر مدت زمان بالایی را با طرفهای رابطه مکالمه نداشته باشید، باز هم می توانید باعث حفظ روابط خود از درون شوید و هر روزتان سرشار از حس حمایت اجتماعی، حس خوب دوست داشتن و دوست داشته شدن باشد. شبکه های اجتماعی در کنار مضراتی که می توانند به وجود بیاورند اگر به بهترین نحو مورد استفاده قرار بگیرند، بهترین ابزار برای حفظ و تداوم ارتباط با دیگران است.
6. احساس شادکامی از اینکه خودتان با کنجکاوی متوجه شوید زندگی برای شما چه چیزی در چنته خود دارد
یکی از بارزترین نشانههای حرکت در مسیر درست، کنجکاوی است. کنجکاوی است که باعث می شود مغز شما در وضعیتی مثبت قرار بگیرد و خیلی منعطفتر پذیرای احتمالات مختلف باشد، اما به دنبال تائید انتظارات منفی نباشد. نکته بسیار مهم و حائز اهمیتی است که بدانید انتظارات مثبت به خودی خود کارساز نیست، گاهی ممکن است در انتظارات مثبتتان به قدری نامنعطف و سرسخت شوید که در آخر با ناامیدی روبرو شوید. کنجکاوی باعث جستجوی احتمالات مختلف در ذهن می شود. کنجکاوی شخص را درگیر تجربیات احساسی می کند اما بهتر است زیاد در این تجربیات دست و پا نزنید. در این شرایط کنجکاوی به شما کمک می کند از چالشهایی که با آنها روبرو هستید درس بگیرید و علاوه بر تمرکز روی زمان حال به آیندهای هم که برای خود تصور می کنید توجه داشته باشید تا بتوانید جنبه های مختلف زندگی را در تناسب باهم ببینید. شاید کنجکاوی تنها خصوصیتی باشد که باعث احیا و حفظ تعادل در زندگی می شود و اجازه نمی دهد از نیازهای واقعی زندگی غافل شوید.
7. عشق ورزیدن به شغلتان، وقت گذاشتن برای فعالیتهای غیر شغلی مورد علاقهتان
بسیاری از افراد جامعه خود را فقط به فعالیتهای شغلیشان محدود می کنند و به این باور اشتباه اعتقاد دارند که فعالیت به تنهایی در یک حرفه می تواند باعث احساس رضایت از زندگی شود. در واقع براثر عوامل فرهنگی و اجتماعی که به ذهن ما تلقین شده است به این طرز فکر رسیدهایم؛ این طرز تفکر خود نوعی تله است به ویژه برای کسانی که از پیشینهای پر کار می آیند و اگر شخص به شغل و حرفهای که در آن مشغول است علاقهی کافی هم نداشته باشد برایش یک فاجعه محسوب می شود. اما می توان در مقابل به کار به عنوان سکوی پرتابی نگاه کرد که می تواند ما را به اهداف فردی و حرفهای دلخواهمان برساند. کار کردن ما را به اهدافمان نزدیک می کند ولی نباید نقشی را هم که در ایفای ارضای نیازهای بنیادین ایفا می کند نادیده گرفت.
منبع: psychologytoday