آیا شغلتان به شما استرس مزمن میدهد؟ استرس مزمن با استرس معمولی فرق دارد. زیرا باعث میشود مغز شما به طور مداوم هورمونهای آدرنالین و کورتیزول آزاد کند. پس از مدتی، بدن شما به فشار ثابت واکنش نشان میدهد: شما همیشه احساس خستگی میکنید، سردرد مکرر دارید، نمیتوانید تمرکز کنید و بسیار بیشتر از قبل مریض میشوید. اینها فقط چند نشانه از علائم متعدد استرس مزمن هستند.
اگر در حال حاضر شغلی دارید که منجر به استرس مزمن در شما میشود، راه حل ممکن است به نظر پیچیده بیاید. توصیههای رایج در این زمینه استفاده از انواع ابزارها و استراتژیهای مختلف است. اما راه حل سادهای نیز وجود دارد: استعفا دهید. ممکن است با خود فکر کنید: «من به دلیل استرس از شغل خود استعفا دادم، آیا کار بدی کردم؟» به هیچ وجه! به خواندن ادامه دهید تا متوجه شوید که چرا استعفا دادن کار هوشمندانهای است. با یوکن همراه باشید تا متوجه شوید چرا باید شغل خود را ترک کنید و استرس مزمن را پشت سر بگذارید.
1. شغل سمیتان باعث بیماری میشود
استرس مزمن و شرایط کار نامساعد سلامت شما را تحت تأثیر قرار میدهد. به شش ماه گذشته فکر کنید. از آن زمان سلامت شما چطور بوده است؟ باید به درازمدت فکر کنید. حتی اگر اخیراً بیمار نشده باشید، مردم اغلب اشتباه خسته کردن خود برای مدتی طولانی را انجام میدهند. هنگامی که این کار را انجام میدهید، سیستم ایمنی بدن شما ضعیف میشود و بیماری سختی را تجربه خواهید کرد.
سالم نبودن راهی است که به وسیلهی آن بدنتان به شما میگوید که چیزی درست نیست. وقتی پای مشکلات سلامتی مربوط به استرس در میان است، باید به برخی از چیزهای خاص توجه کنید. طبق CompTIA، نشانههای زیر علائمی هستند که نشان میدهد استرس شغلی شما اثرات منفی بر سلامتتان دارد:
• شما نیاز به خواب بیش از حد دارید، یا از بیخوابی رنج میبرید.
• اضافه وزن یا کاهش وزن قابل توجهی را تجربه کردهاید.
• انرژی و انگیزه ندارید و اغلب دوست ندارید اجتماعی باشید.
• به نظر میرسد که همیشه سرما میخورید. زمانی هم که سرما خوردید یا بیماری دیگری را تجربه میکنید، بهبودی بیشتر از معمول طول میکشد.
• شغل شما زندگیتان را فرا گرفته تا حدی که زمان و انگیزهای برای ورزش کردن ندارید.
هیچ شغلی ارزش از دست دادن سلامتی را ندارد و اگر تا به حال مریضی را تجربه نکردید، اکنون فرصتی عالی برای رهایی است. اگر منتظر بمانید تا سلامتی شما کاملاً از بین برود نمیتوانید کار دیگری را پیدا کنید یا حداقل پیدا کردن آن بسیار دشوار میشود.
2. انجام چندین کار به صورت همزمان باعث شکست میشود
آیا در کارتان چیزی برای استرس داشتن وجود ندارد با این حال هنوز هم بسیار استرس دارید؟ احتمالاً شما بین کاری تمام وقت و یک یا چندین تعهد تمام وقت دیگر درگیر هستید. به عنوان مثال، اگر دانشجو هستید که به دانشگاه بازگشته است و در حین درس خواندن کار هم میکنید در حال ایجاد استرس برای خود هستید.
شما باید یکی را رها کنید. حدود 61 درصد از کسانی که چندین کار را با هم انجام میدهند از مشکل اضطراب رنج میبرند و 49 درصد افسرده هستند. مشاوره به شما کمک میکند، اما درمان چند وظیفهای نیست. پروفسور گلوریا مارک از دانشگاه کالیفرنیا ایروین میگوید افرادی که چندین وظیفه را با هم انجام میدهند بیشتر به استرس، روان رنجوری و تکانشگری حساس هستند.
طبق گفته گلوریا مارک، حدود 23 دقیقه و 15 ثانیه طول میکشد تا مغز تمرکز خود را پس از جابه جایی وظایف به دست بیاورد. این امر انرژی شما را تخلیه میکند و اگر به انجام این کار ادامه دهید، استرس مزمن را تجربه خواهید کرد. افرادی که همیشه دارای دو یا سه اولویت عمده هستند، در دام چند وظیفهای قرار دارند. اولویتهایتان را تعیین کنید و کار خود را ارزیابی کنید. اگر به کار خود علاقه ندارید و بالای فهرست اولویت شما قرار ندارد، آن را رها کنید.
3. کارفرمایانی که به تخلیه استرس کارمندان کمک نمیکنند، کارشان را به خوبی انجام نمیدهند
حقیقت این است که رابطه کارمند و کارفرما نباید یک رابطهی یک طرفه باشد. شما قلب خود را در کارتان میگذارید، به کار خود افتخار میکنید و واقعاً به نتیجه آن اهمیت میدهید. کارفرمایی که شما را تشویق نمیکند استراحت کنید و فرصتهایی برای تسکین اضطراب فراهم نمیکند، لیاقت شما را ندارد.
شما چیزی را ارائه میدهید که بسیاری از کارفرمایان فوق العاده آن را میخواهند: اخلاق کاری و سطح بالایی از تعهد. کارفرمایان خوب میدانند این مسئولیت آنها است که از خستگی کارمندان جلوگیری کنند. آنها میدانند که باید توجه داشته باشند که شما چقدر کار میکنید و همچنین چقدر استرس دارید.
شما با فرهنگ استرس روبرو هستید. مطالعه فرهنگ سازمانی نشان داد که فرهنگ سلسله مراتبی، بوروکراتیک، که در آن سازمان اهمیت کمی به سلامتی کارکنان میدهد، موجب ایجاد روحیه پایین میشود. یک فرهنگ منفی، مبتنی بر استرس منجر به عملکرد ضعیف، بازده کم و کاهش مشارکت میشود.
هنگامی که با فرهنگی پر از استرس دست و پنجه نرم میکنید، استعفای شما به طور کامل مورد توجیه است. فرهنگ یک شرکت هویت آن است. به فرهنگ یا هویتی متعهد نباشید که به جای ساختن خود، در حال خورد کردن و نابود کردن خود است.
4.مشاغل دیگری وجود دارد که عاشق آن خواهید شد
بسیاری از موارد فردی که بیش از حد تحت تأثیر استرس است، کار خود را رها نمیکند و به دنبال کار جدیدی نیست، زیرا احساس میکند که گیر کرده است. آنها اراده آزاد ندارند. فیلسوف میچ هوروویتز در کتاب در جدید خود، باشگاه معجزه: چگونه افکار به واقعیت تبدیل میشوند در این مورد صحبت میکند. اگر چه برخی از موقعیتها را نمیتوانید کنترل کنید، در شرایط فعلی خود میتوانید زندگی که ترجیح میدهید را انتخاب کنید.
در زمینهی کاری، شما قادر به داشتن چشم انداز از نوع شغلی که میخواهید و نوع شرکتی که میخواهید برای آن کار کنید هستید. شما در جایی کار میکنید زیرا خودتان آن را انتخاب کردید. یک شغل متفاوت را انتخاب کرده و مراحل رسیدن به آن را طی کنید. شما توانایی تمرکز تمام تلاش خود در مسیری جدید را دارید.
درست است که باید برخی چیزها را در نظر بگیرید، مثلاً باید بتوانید قبضهای خود را پرداخت کنید اما در این مورد نیز راه حلهایی وجود دارد. برخی از آنها عبارتاند از:
• منابع خود را لیست کنید. آیا ماشینی دارید که در شرایط مناسب باشد؟ آیا بدنتان کاملاً سالم است؟ آیا در خانه دسترسی به اینترنت دارید یا هر روز میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید؟
• دنبال کارهای نیمه وقت باشید. شما میتوانید زمانی که قادر هستید کار کنید، مثلاً رانندگی کنید یا هر کار دیگری که منابعش را دارید.
• قبضهای خود را لیست کنید و محاسبه کنید چه میزان درآمد برای پرداخت آنها درحالیکه به دنبال یک کار تمام وقت هستید لازم است.
• کار نیمه وقت انجام دهید تا بتوانید قبضهای خود را پرداخت کنید.
• بقیه وقت خود را صرف جستجوی کاری که واقعاً میخواهید انجام دهید کنید.
بسیاری از افراد در حالی که هنوز هم سر شغل فعلی خود هستند سعی میکنند کار دیگری پیدا کنند اما این کار به اندازه استراتژی شغل نیمه وقت به شما زمان نمیدهد.
هنگامی که به دنبال کاری جدید هستید، فقط هر چیزی که سر راهتان میآید را قبول نکنید. شما میخواهید مسیر خاصی از میان مسیرهای تقریباً بینهایت که میتوانید انتخاب کنید بیابید. برای انتخاب مسیر درست، جواب مهمترین سؤال را پیدا کنید.
سؤال مهمی که باید از خودتان بپرسید این است «من دوست دارم چه کاری انجام دهم؟» هنگامی که به این سؤال پاسخ دادید، تمام اقدامات دیگر باید بر روی رفتن به مکانی متمرکز شود که بتوانید فقط آن را انجام دهید.
5. شما نیروی پشت موفقیتتان هستید
در حال حاضر، برای کارفرمایی کار میکنید که مسئولیت بر دوش شما میگذارد و در کنترل نیستید. مسئولیتها و وظایف شما توسط افراد دیگر انتخاب میشوند. چرا این مسئولیتها و وظایف را دارید؟ زیرا دارای مهارت لازم برای انجام آنها هستید و بسیاری از چیزهای دیگر.
از لحاظ نوع کارهایی که میتوانید انجام دهید، شغل شما نسبتاً درصد کوچکی از آن را دربرمیگیرد. تقسیم کار گروهی چنین است که اکثر افراد فقط یک یا دو نوع وظیفه را انجام میدهند، با یک دسته از زیرکارهای مرتبط. بقیه تواناییهای ذهنی و فیزیکی شما بلا استفاده میماند.
این به این معنا نیست که شما کارهای زیادی انجام نمیدهید. بلکه احتمالاً با وظایف بیش از حد درگیر هستید، اما میدانید که قادر به انجام چیزهای بیشتری هستید. به طور کلی، شما توانایی تفکر بالاتری دارید. دلیل این که کسب و کار خود را آغاز نکردهاید یا در یک حرفه آزاد نیستید، این است که آن مسیر را انتخاب نکردهاید.
اکنون وقت آن رسیده که از ظرفیت کامل تواناییهای خود استفاده کنید. استرسی که در شغل فعلیتان تجربه میکنید ارزشش را ندارد زمانی که میتوانید کارهایی که دوست دارید را بسیار بهتر انجام دهید.
هنگامی که آنچه دوست دارید انجام دهید و راهی برای تبدیل آن به زندگیتان پیدا کنید، استرس به امری مثبت تبدیل میشود و دیگر مزمن نخواهد بود، زیرا شما آن را متفاوت میبینید.
کلی مک مکانیگال، روانشناس، در مطالعۀ عظیمی که انجام داد به این نکته رسید که افرادی که استرس را مثبت میدانستند، واکنش فیزیکی مضر نسبت به آن نداشتند و عملاً طولانیتر از کسانی که آن را منفی میدیدند زندگی میکردند.
هنگامی که آنچه دوست دارید انجام میدهید، فشار انجام کارها مشابه افزایش ضربان قلب در ورزش است. از آنجایی که بر روی چیزی که دوست دارید متمرکز هستید. مثل یک دونده که روی عمل دویدن تمرکز میکند. با ادامه حرکت خود به مقابله با استرس میپردازید. شما به مشکلات به عنوان امکانات نگاه میکنید. این گونه است که موفق میشوید.
6. استرس جرقه شماست
درست است که شغل سمی پر از استرس مزمن شما را بیمار میکند و شیوهی زندگی که شامل انجام چندین کار با هم است به عدم تمرکز و به عدم رفاه منجر میشود. در عین حال، این امر نیز حقیقت دارد که اگر برای استرس نبود، به این تحقق و حرکت مهم در زندگی خود نمیرسیدید.
سطح استرسی که نمیتوانید تحمل کنید، کاتالیزور شما برای انجام کاری جدید است. شما قصد دارید مسیری که میخواهید را انتخاب کنید و از تواناییهای خود در پتانسیل کامل استفاده کنید. در نهایت، استرس چیز خوبی است. شما را آگاه میکند و اکنون میدانید زمان حرکت رسیده است.
منبع: Lifehack