یک رابطه کنترلگر رابطهی خوشایندی نیست. اما بخش شگفتانگیز این است که اکثر مردم زمانی که در یک رابطه کنترلگر هستند متوجه نمیشوند. رفتارهای کنترلگرایانه اغلب با «مراقبت»، «محافظ»، «حسادت» یا «تفکر قدیمی» اشتباه گرفته میشوند. در این مقاله یوکن چگونگی شناخت یک شریک کنترلگر و آنچه شما میتوانید در این شرایط انجام دهید را بررسی میکنیم.
نشانههای فرد کنترلگر:
ارتباط مداوم
فرد کنترلگر سعی میکند همه زمانها با شما در ارتباط باشد. شما باید تفاوت بین فرد کنترلگر و کسی که واقعاً دلش برای شما تنگ میشود و میخواهد در طول روز با شما ارتباط برقرار کند را درک کنید.
کسی که واقعاً دلش برای شما تنگ میشود، میخواهد با شما در تمام طول روز صحبت کند. هر زمان که میتواند به شما پیام میدهد و تماس تلفنی با شما میگیرد. او اولین کاری که صبح انجام میدهد پیام دادن به شما است و روز خود را با شما به اشتراک میگذارد.
چنین فردی از روز پرمشغله خود زمان میگیرد تا به شما دسترسی داشته باشد و از شما بپرسد حالتان چطور است؟ و نیز برای ملاقات با شما در پایان روز هیجانزده خواهد بود.
در مقابل، یک شریک کنترلگر به گونهای رفتار میکند که انگار میخواهد هرلحظه از زندگی خود را با شما به اشتراک بگذارد. اما این رفتار از ترس و ناامنی او میآید نه اینکه واقعاً بخواهد با شما باشد. تعامل با شما یک دارو برای اوست که بهطور مداوم این اطمینان را میدهد که هنوز هم شما را دارد.
در چنین رابطهای شما بهآرامی شروع به دوری از دوستان و خانواده خود خواهید کرد. شریک زندگی کنترلگر سعی میکند تمام توجه شما رو به خودش جلب کند. هر بار که با دوستانتان ملاقات میکنید و نمیتوانید توجهتان را برای او بگذارید، دعوا خواهید کرد.
بنابراین بهآرامی شروع به دوری از دوستان خود میکنید. شما فقط این کار را انجام میدهید زیرا باعث راحتی شریک زندگیتان میشود و هر وقت میخواهید با خانواده یا دوستان ملاقات کنید مطمئن میشوید که آنها سرگرم کاری باشند. بهزودی متوجه خواهید شد که همیشه در ترس و دلهره هستید و این واقعاً راهی سالم برای زندگی نیست.
انتقاد فراوان
یک شریک کنترلگر بسیار از شما انتقاد خواهد کرد. این انتقاد میتواند چیزی به کوچکی قهوه نوشیدن شما یا به بزرگی انتخاب شغلتان باشد. او شما را بهنحویکه صدمه بینید انتقاد میکند. اگر شریک زندگیتان فردی کنترلگر است، این انتقاد معمولاً پسازاینکه برای مدتزمان طولانی با او بودید و مطمئن شد او را دوست دارید و نمیتوانید ترکش کنید آغاز میشود. شما ممکن است بدون اینکه حتی بدانید در یک رابطه وابسته قرار گیرید.
اگر شریک زندگی شما فردی کنترلگر است و در مراحل ابتدایی رابطه را بهپایان نرساندید، بهاحتمالزیاد یک رابطه وابسته دارید. درحالیکه قبلاً یک فرد مستقل و جامع بودید که هرروز با غرور و افتخار کارهایتان را به انجام میرساندید، در حال حاضر به کسی تبدیل شدید که اغلب با شریک زندگی خود دعوا میکند و همیشه استرس و دلهره دارد.
اگر شریک زندگیتان فردی کنترلگر است چهکاری باید انجام دهید؟
1. مراقب علائم اولیه باشید و آرام پیش بروید
بهترین راه برای مقابله با یک شریک کنترلگر این است که این رفتار او را هر چه زودتر متوجه شوید. رفتارهای کنترلگر معمولاً در اوایل رابطه خود را نشان نمیدهند.
بسیاری از مردم ذات واقعی خود را پنهان میکنند تا زمانی که در رابطه احساس امنیت کنند. به همین دلیل مهم است که هر زمان که رابطه جدید را شروع میکنید، همهچیز را آهسته پیش ببرید.
قبل از اینکه هرگونه تعهد بزرگی انجام دهید، طرف مقابل را بشناسید. اگر نشانههایی از رفتارهای کنترلگر وجود دارد، زمانی را برای تصمیم گیری در مورد اینکه که آیا میتوانید با آن زندگی کنید و اینکه چقدر شدید است اختصاص دهید.
2. شدت رفتار کنترلی را تشخیص دهید و ببینید که آیا میتوان آن را درست کرد؟
مانند همهچیز در زندگی و روابط، رفتار کنترلی نیز فقط سیاهوسفید نیست. شخصی با رفتار کنترلی میتواند در صورت تمایل به یادگیری و سازگاری با شما، یک شریک زندگی خوب باشد. اگر طرف مقابل شما فقط برخی رفتارهای کنترلکننده دارد بلافاصله او را رد نکنید.
اهمیت دارد که بدانید در یک رابطه چه چیزی برای شما مهم است. بیشتر مشکلات در یک رابطه، از جمله رفتار کنترلی، میتواند با ارتباط و درک مناسب حل شود. حتی اگر شریک زندگی شما علائم رفتار کنترلی را از خود نشان میدهد، اگر مایل به برقراری ارتباط و درک باشد میتوانید با آن زندگی کنید.
3. برای جدایی حاضر باشید
اگر فقط چند ماه است که رابطه را شروع کردهاید، ترک آن آسان است. اما اگر سالها با شریک زندگیتان بودهاید چه؟ اگر پس از گذشت این سالها تازه متوجه رفتار کنترلی آنها شدید چه؟ قبلاً به خاطر عشق کور شده بودید، اما دیگر نمیتوانید این وضعیت را تحمل کنید. درعینحال نمیتوانید او را ترک کنید زیرا به او وابسته هستید. در این شرایط چه کاری باید انجام دهید؟
شرایط همیشه سیاهوسفید نیست. اما باید مرزهای خود و آنچه در یک رابطه عاشقانه به آن نیاز دارید را کشف کنید. ممکن است ایده خوبی باشد که مدت کوتاهی برای فکر کردن به این مسائل تنها باشید.
هنگامیکه خودتان را درک کردید، مرزها، نیازها، انتظارات و اهداف خود را به شریک زندگیتان بگویید و سعی کنید با او صحبت کنید. به او توضیح دهید که چگونه رفتار کنترلیاش سمی بوده و شما از او میخواهید برای دوام رابطه تلاش کنند.
اگر او فکر میکند که میتواند این کار را انجام دهد و مایل به یادگیری و رشد است، دوباره امتحان کنید. اما این بار همهچیز را آرام پیش ببرید.
کلام آخر
یک فرد کنترلگر همیشه باعث نابودی یک رابطه نمیشود. در بسیاری از موارد، این رفتارها میتواند نتیجه آسیبهای گذشته یا مسائل مربوط به دوران کودکی باشد. اگر فرد کنترلکننده مایل به پذیرش آن باشد و بخواهد بر روی خود کار کند، این مسائل در اکثر موارد قابلحل است.
تشخیص این رفتارها و برقراری ارتباط با شریک زندگی خود میتواند در جلوگیری از یک رابطه وابسته و سمی به شما کمک کند. اما اگر او فردی نیست که مایل به یادگیری و رشد باشد، باید قطعاً او را ترک کنید و به زندگی خود ادامه دهید.
منبع: Lifehack