همین یک کار را انجام دهید تا همیشه مؤثر و سازنده باشید

1 بهمن 1399 - 11:00
عادت‌های موفقیت - همین یک کار را انجام دهید تا همیشه مؤثر و سازنده باشید
همین یک کار را انجام دهید تا همیشه مؤثر و سازنده باشید
امتیاز مطلب: 83%

من در گذشته، به معنای واقعی شور برنامه ریزی روزانه را در می‌آوردم. هر روز صبح یک لیست تهیه می‌کردم و برای دقیقه به دقیقه‌ی روزم‌، برنامه‌ریزی می‌کردم. البته آن‌قدرها هم زیاد نبود که آنها را فراموش کنم و نیاز باشد وظایفم را به خودم یادآوری کنم؛ لیست‌های روزانه‌ی خسته‌کننده‌ی من، به من اطمینان می‌داد که هر لحظه‌ی من، برنامه‌ریزی شده‌است و من دقیقه‌ای را از دست نخواهم داد. با یوکن همراه باشید.

زمانی که وقت آزاد داشتم، وجدانم بیشتر از همیشه مرا سرزنش می‌کرد و باعث می‌شد به من حس اضطراب و گناه دست بدهد. همچنین، زمانی بود که من بیشتر از همیشه آسیب‌پذیر بودم و در همه چیز زیاده‌روی می‌کردم، مخصوصا در پرخوری، عادتی که در ابتدا برای مقابله با احساسات ناراحت‌کننده‌، با رژیم گرفتنم به‌وجود آمد. و در همان دوران بی‌برنامه بودنم، احساسات منفی بیشتر از همیشه به سراغ من می‌آمدند. پس من هم به جای این‌که یاد بگیرم چطور با ناراحتی خود مقابله کنم، سعی کردم به هر نحوی از ناراحتی اجتناب کنم.

بیش از یک دهه بعد، من همچنان این الگو که «باید همیشه مؤثر و سازنده باشم» را در اغلب کلاس‌های درمان و تمرین مربیگری خود می‌بینم. آنهایی که همیشه سازنده نیستند‌، به دلیل الگوهایی که داشتند، احساس گناه و اضطراب می‌کنند و برای مبارزه با این احساسات‌، به عادت‌های ناسالم روی می‌آورند. حتی اگر هم به پرخوری روی نیاورند، بالاخره از یک روش ناسالم برای مقابله با احساسات منفی خود استفاده می‌کنند.

با فشار مداوم روی خودمان، آن هم برای مؤثر و سازنده بودن، فقط داریم «شتاب کارآفرینانه» و «رویای آمریکایی» خود را تقویت می‌کنیم، رویایی که در سنین کم به وسیله‌ی خانواده‌مان، در ما نهادینه شد. حالا چه خانواده به شما مستقیما گفته باشند که سازنده باشید، چه رفتارشان این را به شما نشان دهد. همچنین، کمال گرایی یکی از راه‌های زیادی است که پتانسیل ما برای شادی، ارتباط و حضور را از بین می‌برد.

برای من، برنامه‌ریزی کردن، نوشتن لیست‌ها و «همیشه سازنده بودن»، همیشه جواب می‌داد تا وقتی که دیگر خودم نتوانستم ادامه‌اش دهم. در حالی که از بیرون، یک فرد موفقیت‌طلب به نظر می‌رسیدم، از درون همیشه مضطرب بودم و نمی‌توانستم از حال لذت ببرم. در ابتدا، این ناامیدکننده و گیج‌کننده بود و من نمی‌توانستم هیچ راه فراری از آن پیدا کنم. انگاری که فقط دو راه داشتم‌؛ یا باید همواره در زندگی احساس اضطراب و فرسودگی شغلی می‌کردم، یا باید ندای درونم که به من می‌گفت باید سازنده و مؤثر باشم را سرکوب می‌کردم و از دست وجدان سرزنش‌گرم عذاب می‌کشیدم.

سپس یک روز، پس از یک دوره فکر کردن درباره‌ی خودم، متوجه شدم که یک زندگی «سازنده»، صرفا یک زندگی معنادار نیست. حالا کم و بیش، من همیشه می‌دانستم که به اصول اخلاقی خود، بسیار پای‌بندم و متوجه شدم که تمرکز بیش از حد من روی آینده، من را برای همیشه از زندگی در حال حاضر‌، محروم می‌کند. حالا که نمیتوانستم این ارزشی که از کودکی در من نهادینه شده بود را ترک کنم، تصمیم گرفتم که یکی از کلمات این ارزش را، تغییری کوچک و در عین حال قدرتمند بدهم؛ من هدف خود را از «سازنده» سپری کردن زمانم، به «معنادار» سپری کردن زمان، تغییر دادم.

خب حالا شما هم چطور می‌توانید این تغییر را در زندگی خود اعمال کنید؟ ابتدا ببینید چه چیزهایی را در دسته‌بندی «زمان سازنده و مؤثر» می‌گذارید؛ کار کردن؟ تحصیل؟ ورزش؟ توسعه‌ی مهارت‌ها؟ تربیت فرزندان؟ کارهای خانه؟ فهمیدم. خب پس اساسا هر زمانی که شما هیچ‌یک از این کارها را انجام نمی‌دهید، احساس گناه و اضطراب می‌کنید، درست است؟ تمرکز بر بهره وری و سازندگی، باعث می‌شود که تا هدفی را به اتمام نرسانده‌ باشیم، حس می‌کنیم هیچ کاری نکرده‌ایم و از برنامه‌هایمان عقب افتاده‌ایم.

اما در مقابل، اگر زندگی خود را بر پایه‌ی «معنادار» بودن بگذرانیم‌، از بند اضطراب و عذاب وجدان کمال‌گرایی رها می‌شویم و می‌توانیم در کنار لذت‌ها و چیزهای پیش ‌پا افتاده، غیرمنتظره، ناخواسته و بی‌برنامه، آرامش داشته باشیم. «زمان معنادار»‌ همان سازنده‌ بودن است، اما در کنارش می‌توانیم از راه‌های ارتباطی، سرگرمی، استراحت ، رشد، خودآگاهی، خلاقیت و حضور هم استفاده کنیم.

به این مثال‌ها توجه کنید:

ارتباطات -دوستان -اشناها -ارتباط اجتماعی - ارتباط خانوادگی -ارتباط دوستانه

ارتباطات اجتماعی، عاشقانه، خانوادگی یا کاری

خود را برای «زیادی اجتماعی بودن» در آخر هفته یا ترجیح قرار عاشقانه‌تان بر لیست بلندبالایی که داشتید، سرزنش می‌کنید؟ به عنوان موجوداتی اجتماعی که مشتاق ارتباط هستند، ما همواره به رابطه(احساسی یا غیر احساسی)، برای سلامت روانی مثبت‌، نیاز داریم: ارتباط اجتماعی، بیماری‌های روانی و جسمی را از ما دور می‌کند. و اگر هنوز هم انگیزه‌ای برای در نظر گرفتن زمان اجتماعی در برنامه‌تان ندارید، باید بدانید که روابط شبکه‌ای (Networking) بی‌شک در موفقیت‌های شغلی هر فرد، تاثیرگذار است.

تفریحات، سرگرمی، سفر و بازی

یک لحظه به خاطرات خوب زندگی‌تان فکر کنید. خاطراتی که بعدها می‌خواهید برای نوه‌هایتان تعریف کنید. قطعا این لحظات، زمانی به وجود آمده‌اند که شما حالا یا در تنهایی یا با دیگران‌، کاملا در آن لحظات شرکت کردید و درگیرش شدید. اینها، احتمالا همان لحظاتی بودند که شما در آن بسیار شاد و سرزنده بودید. مگر اصل ماجرا ساختن «همین لحظات» نیست؟

متاسفانه، بسیاری از ما در لحظات «بازی» و «سرگرمی»، با خود در کش‌مکش بودیم، چرا که از کودکی‌‌، به ما می‌گفتند اول انجام کارها و تکالیف‌، بعد بازی و سرگرمی. انگاری که این لحظات خوب‌، پاداش سخت کوشی‌های ما بودند. با این حال، امروزه لیست وظایف ما بی‌پایان است و اگر بخواهیم منتظر بمانیم تا همه‌ی آنها تمام شود و بعد به عنوان پاداش خوش بگذرانیم‌، در واقع داریم آماده‌ی شکست و افسردگی می‌شویم. ارزش لحظات تفریح و بازی را درک کنید و آنها را دریابید.

تامل، تفکر و خودشناسی

طولانی‌ترین رابطه‌ای که در زندگی خواهید داشت، با خودتان است. ما از بدو تولد تا زمان مرگ، با خودمان هستیم، که اگر خوش‌شانس باشیم، همین‌قدر زندگی کردنمان‌، بهتر از یک قرن زنده ماندن است. با این حال، از آن‌جایی که همواره سرزنش‌های مراقبین، هم‌سالان و رسانه‌ها را تحمل می‌کنیم، بسیاری از ما واقعا رابطه‌ی حسنه‌ای با خودمان نداریم. ما می‌توانیم از طریق مشاهدات، بازتاب و خود پرسشگری، به جای انتقاد از خود، اعتماد به نفس را یاد بگیریم.

یک نکته‌ی مهم: کمال‌گرایی، به شما دروغ می‌گوید و ادعا می‌کند که ارزش افراد‌، به دست‌آوردها و ظاهرشان است. در صورتی که در حقیقت، این‌ها فقط ارزش خارجی محسوب می‌شود، ارزش‌های پوچی که ارزش حقیقی ما را تضعیف می‌کند و باعث شرمساری ما می‌شود. و همین، این ایده که شما تنها به اندازه‌ی آخرین دست‌آورد یا امتیازتان ارزش دارید را تداوم می‌بخشد. در نهایت، بر روی روابط ما با خودمان و حس هدف ما تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود با افرادی که ارزش ما را نه در رزومه‌مان‌، بلکه در روح‌مان می‌بینند، ارتباطی پایدار برقرار کنیم.

استراحت -ارامش

استراحت و مراقبت از خود

آیا دیگر برای بیان اهمیت استراحت و مراقبت از خود، نیاز به مطالعه‌ی تحقیقات داریم؟ تحقیقات هم‌چنان می‌گوید که «زمان استراحت و بی‌کاری»، بهره‌وری، خلاقیت، تمرکز، انرژی، ارتباط اجتماعی و سلامت روانی و فیزیکی ما را بهبود می‌بخشد. استراحت و مراقبت از خود‌ یعنی این‌که چه می‌خوریم، چگونه زخم‌هایمان را التیام می‌بخشیم و چگونه از نفرت و فرسودگی شغلی که با باعث می‌شود از خودمان مثل برده‌ها کار بکشیم، جلوگیری می‌کنیم.

رویا‌پردازی و خیال‌بافی

رویاپردازی، مثل فیلم دیدن در خیالات خودمان است. بسیاری از ما، از خیال‌بافی یا رویاپردازی، درک منفی داریم، چون وقتی کوچک‌تر بودیم، به خاطر رویاپردازی‌هایمان به دردسر افتادیم و همیشه به ما گفته شد که دست از رویابافی برداریم و دست به عمل کردن بزنیم و بله، بعضی مواقع خیال‌بافی به دردمان نمی‌خورد، مثلا زمانی که باعث شود ما از واقعیت زندگی‌مان، احساس نارضایتی کنیم، یا وقتی که حواس ما را از کاری که باید در حال حاضر انجام دهیم، پرت می‌کند. اما گه‌گاهی فاصله گرفتن از واقعیت، می‌تواند راه خوبی برای سرگرمی و فکر کردن به اهداف و رویاهایمان باشد.

زندگی در زمان حال

چند سال پیش، من با همکارانم در یک کارگاه تفکر بودم. این ایده‌، برای آن‌ها نو و جدید بود. وقتی داشتیم اواخر کارگاه‌، تجربیات خود را به اشتراک می‌گذاشتیم، یک خانم که احتمالا شصت و خورده‌ای سالش بود، با گریه گفت: «من تمام زندگی‌ام را از دست داده‌ام. تمام این مدت، فقط به آینده نگاه می‌کردم و هیچ‌گاه به زمان حال، توجهی نداشتم.»

هر وقت که ما مشغول انجام کاری باشیم، «در حال حاضر» زندگی نمی‌کنیم. فقط در این زمان است که به حال حاضر توجه می‌کنیم و همین‌جا و در اکنون زندگی می‌کنیم. پس بیایید همگی از همکار سابق و وحشت زده‌ام یاد بگیریم و لحظاتی را بگذرانیم که واقعا در آنها لذت می‌بریم.

اشتباهات -خطا ها -حوادث

اشتباهات و حوادث ناخواسته

با وجود این‌که بسیاری از ما، طوری  زندگی‌ می‌کنیم که انگار دانای کل و حرفه‌ای هستیم، هیچ یک از ما واقعا نمی‌دانیم داریم چه‌کار می‌کنیم. ما از کتاب‌ها، فیلم‌ها، رسانه های اجتماعی، والدین و مربیان تقلید می‌کنیم، غافل از این‌که مسیر هر فرد، با دیگری فرق می‌کند و منحصر به فرد است و اشتباهات، اجتناب‌ناپذیرند. خوشبختانه، می‌توانیم با تجربه‌، این موضوع را یاد بگیریم. بنابراین چه از راه سختش یاد گرفته باشید که کارهایی مثل: افسردگی‌های غروب جمعه، دنبال کردن پیج اینستای شریک زندگی سابقتان، علاقه نداشتن به رشته‌ی تحصیلی‌تان آن هم بعد از گرفتن آن‌همه وام‌ دانشجویی، یا روابط قبل ازدواج، اشتباه‌اند، با عبرت گرفتن از همین اشتباهات، زندگی و روابط ما بهتر می‌شود.

در همین راستا، اگر می‌خواهیم این‌قدر واکنش‌پذیر نباشیم و بیشتر بتوانیم‌ کارهای خود را کنترل کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه به جای واکنش نشان دادن به مشکلات روزانه‌ی زندگی، پاسخ درست بدهیم. رویدادهای ناخوشایند و ناخواسته، احساسات منفی را تحریک می‌کند و باعث می‌شود در طول زندگی‌مان، همواره به دنبال یک عمل متفکرانه باشیم. می‌دانید، اگر ما هرگز برای افزایش تحمل احساسی خود کاری نکنیم‌، لحظات ناراحت‌کننده و اجتناب‌ناپذیر، منجر به واکنش‌‌پذیری سریع ما می‌شود. با این حال، ما با مشاهده‌ی وقایع نامطلوب و احساسات ناخوشایندی که به خاطرشان حس می‌کنیم، در واقع فرصتی برای تمرین‌ تفکر، شفقت و ارتباط داریم. دیدید؟ ما حتی می‌توانیم از تجربه‌های نامطلوب هم به زندگی خود «معنا» ببخشیم.

با وجود آن‌چه که فرهنگ کمال‌گرایی و «به زور پیش بردن کارها» به شما می‌گوید، یادتان باشد شما ربات نیستید که آن‌قدر از خود کار بکشید و سازنده‌ باشید تا خراب شوید. شما یک انسان هستید که دقیقا مانند دیگر پستانداران، زمانی بسیار شاد و سالم هستید که بتوانید استراحت‌، ارتباط و بازی‌‌های خود را داشته باشید.

یادتان باشد که هیچ‌کس دم مرگش نمی‌گوید «خدای من، کاش زمان کمتری را با دوستان و خانواده‌ام سپری کرده بودم، زمان کمتری برای توجه به دور و برم صرف می‌کردم و زمان کمتری برای شناختن خودم تلف می‌کردم. در عوض، ای کاش خانه‌ام را بیشتر مرتب می‌کردم و چند ساعت بیشتر کار می‌کردم.»

همان‌طور که یک دوست، خیلی صریح به من گفت، زندگی، زنجیره‌ای از تجربیات است که به هم متصل‌اند. در نهایت، این شمایید که مشخص می‌کنید کدام یک از این تجربیات برای شما ارزش دارد. پس بهتر است که درک خود از لحظات ارزشمند را از «مؤثر و سازنده»، به «معنادار» تغییر دهید و اگر تجربه‌ی شما هم شبیه به چیزی باشد که من تجربه‌ کردم، شما هم می‌توانید از بسیاری از احساسات گناه و اضطراب و شاید هم برنامه‌ریزی خسته‌‌کننده‌تان، دوری کنید.

 

منبع: Forbes

نویسنده مطلب
Helia Mahmoodian - هلیا محمودیان
دانشجوی رشته‌ی زبان انگلیسی‌ام، عاشق ادبیات، هنر، روانشناسی و انیمه‌ام. دلم می‌خواد دنیارو دور بزنم.

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

2021-01-19 23:46:23
دسته بندی ها