جناوی چالوای نویسنده، ما را به خلق کردن ایده و به واقعیت تبدیل کردن ایدههایی که در ذهن داریم تشویق میکند. او پنج روش را به ما معرفی خواهد کرد که با پیش گرفتن آنها در زندگی میتوانیم به هدفهایمان دست یابیم و از به تعویق انداختن کارها جلوگیری کنیم. اگر شما هم دوست دارید با این پنج روش آشنا شوید با یوکن همراه شوید.
آیا تاکنون حس کردهاید که میخواهید از دنیای واقعی به دنیای خیالی خود که شما در آن خالق جادو هستید بروید؟ چقدر لذتبخش است دستیابی به هر آنچه دوست داریم ! چرا ما قادر نیستیم این دنیای تخیلی را به واقعیت تبدیل کنیم؟
تا به حال چند بار در مورد انجام دادن کاری فکر کردهاید یا با گفتن «از اول هفته یا اول ماه شروع میکنم» آن را به تعویق انداختهاید؟
همهی ما این کار را انجام دادهایم. اما چرا اینگونه هستیم؟ چرا ما کارها را به تعویق میاندازیم؟
تا بهحال چند بار تمام ایدههایتان را فقط در ذهنتان نگه داشتید و هرگز آنها را به واقعیت تبدیل نکردهاید؟ خیلی زیاد. آیا زمان آن نرسیده که تمام ایدههای ذهنتان را به واقعیت تبدیل کنید؟ در اینجا 5 راه معرفی خواهیم کرد که به شما کمک میکند در این مسیر یک تجربه خوب داشته باشید!
آنها را یادداشت کنید
با نوشتن تمام ایده در دفترچه یادداشتتان شروع کنید؛ این اولین گام برای ایجاد ایدههاست. هنگامی که ایدههای موجود در ذهنتان را مینویسید، آنچه را که واقعاً ممکن است، میتوانید ببینیم. دیدن چیزهایی که مقابلتان نوشته شده است، شما را قادر میسازد بتوانید آنچه میخواهید با آن شروع کنید را انتخاب کنید.
اینکه آنچه به ذهنتان میرسد چیست اصلا مهم نیست. مهم این است که به هر آنچه قوه ی خلاقیت تان اجازه میدهد فکر کنید و ایده آن را در سر بپرورانید. این ایده مثلا میتواند نوشتن یک کتاب باشد. این ایدهی بدی نیست، اصلا من خود همین گونه شروع به نوشتن کردم. من یک گروه از نوجوانان در سراسر جهان ایجاد کردم تا تجربیاتشان در زمینه ساخت زندگی خود و لذت بردن از آن را به اشتراک بگذارند. برای مدتی من فقط پیامهای کوچک را در گروه مینوشتم اما یک روز متوجه شدم چیزهای خیلی بیشتری برای اشتراک دارم! بنابراین یک وبلاگ ایجاد کردم. بله. یک روز صبح که از خواب بیدار شدم یک وبلاگ ساختم، حتی به خودم وقت قضاوت یا به تعویق انداختن آن را ندادم. خوشحالم که این کار را کردم.
یک علت ریشهای پشت این مسأله که در ذهنمان ایده خلق نمیکنیم وجود دارد. به نظرتان این علت چه میتواند باشد؟ اکنون بهترین زمان برای فکر کردن به این دلایل و همچنین رها کردن آنهاست!
پردازش ذهنی را متوقف کنید
فكر كردن! آیا این کار مورد علاقه ما نیست؟ این خیلی خندهدار است که مردم همیشه میگویند قبل از اینکه عمل کنید فکر کنید. همین فرآیند تفکر مانعی برای خلق ایدهها در ذهنمان میشود! ما این نصیحت را کمی بیش از حد جدی میگیریم و به همین دلیل هم معمولا خلاقیت خود را به کار نمیگیریم یا ایدهای را خلق نمیکنیم یا ایدههایی که در ذهنمان داریم را عملی نمیکنیم.
نخستین قدمی که برای خلق یک ایده برمیداریم خیلی مهم است. با فکر کردن صرف در واقع هیچ کاری از پیش نمیبریم. اما حتی کوچکترین اقدام هم ممکن است دری را به رویمان بگشاید.
میگویید نه؟ روراست باشید و صادقانه بگویید تا به حال چند بار شده که از فکر کردن به انجام فعالیتهایی مانند نوشتن یک کتاب، پیوستن به یک کلاس رقص یا هر اقدام دیگری در زندگیتان جلوگیری کردهاید؟ شاید اگر در جهت عملی کردن حتی یکی از آنها یک گام هر چند کوچک هم برداشته بودید تا به حال به سرانجام و نتیجه رسیده بود.
سپاسگزار باشید
از تمام ایدههای خود صرفنظر از اینکه چقدر دیوانه یا عجیب به نظر میرسند سپاسگزار باشید. از خودتان هم بابت اینکه این ایدهها را در ذهنتان میپرورانید سپاسگزار باشید. اگر به جای سپاسگزاری برای خلق ایدههایتان خود را سرزنش کنید، در یک حلقهی معیوب گرفتار میشوید. تا زمانی که در این حلقهی معیوب بمانید کاری از پیش نخواهید برد مگر اینکه تصمیم بگیرید از این حلقه بیرون بیایید!
در واقع این شما هستید که انتخاب میکنید در این چرخهی معیوب ابدی بمانید یا از آن بیرون بیایید. اگر میخواهید ایدههایتان را به واقعیت تبدیل کنید و خواستههایتان را تحقق بخشید لطفاً این چرخه را نابود کنید و از آن بیرون بیایید.
به این ترتیب که هر وقت شروع به قضاوت کردن در مورد خود، کار خود، پروژهها یا ایدههایتان کردید از خودتان بپرسید: «این پیشبینیها متعلق به چه کسی است؟ این قضاوت برای کیست؟»
با چند پروژه آغاز کنید
فقط شروع کنید! با چند پروژهای آغاز کنید که حوصلهتان را سر نمیبرد. ما انسانها زود حوصلهمان سر میرود از این رو همیشه دنبال کار جدیدی هستیم که انجام دهیم. بنابراین خود را خسته نکنید و بیش از حد از خودتان انتظار نداشته باشید. مرتکب خطا و اشتباه شدن ایرادی ندارد. کمالگرایی را کنار بگذارید و زیاد به خودتان فشار نیاورید چون سبب ایجاد نارضایتی در شما میشود و انتظار خلق کردن را در شما نابود میکند.
این رو هم در نظر داشته باشید که اگر شروع به انجام کاری کردید اما به نتیجهی دلخواه نرسیدید ایده دیگری برای تحقق بخشیدن و کار دیگری برای متمرکز شدن روی آن و به سرانجام رساندنش وجود دارد. پس به جای حسرت گذشته را خوردن دست به کار شوید.
لذت ببرید
همیشه لذت ببرید آن هم به مقدار زیاد و حتی بیش از حد. آنقدر لذت ببرید که اطرافیانتان تعجب کنند چرا آنها به اندازه شما از زندگی خود لذت نمیبرند!
درک میکنم که شاید، هم خلق کردن و هم لذت بردن از زندگی برایتان سخت باشد اما آنقدرها هم سخت نیست.
میگویید نه؟
امتحان کنید.
هر روز از خودتان بپرسید: «امروز چقدر میتوانم از زندگی لذت ببرم؟»
منبع: Pickthebrain